صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 185440
تعداد نوشته ها : 212
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
به مناسبت نيمه شعبان و ميلاد پربركت منجي عالم بشريت حضرت مهدي(عج) مراسم جشني در حسينيه محله قاضي و مسجد جامع و كليه مساجد و تكايا با حضور بانوان فعال سازمان زنان منطقه برگزار گرديد. 
دسته ها :
حجت الاسلام و المسلمين آقاي قرائي در روز شنبه 17 خرداد ماه ساعت 5 و 30 در مسجد جامع شهرستان به ايراد سخنراني پرداختند. 

حجت‌‏الاسلام والمسلمين محسن قرائتي  در همايش تخصصي مبلغان قرآني شرق استان تهران در مسجد جامع دماوند اظهار كرد: سازمان تبليغات اسلامي به ادارات، نهاد رهبري به دانشگاه‌ها و سازمان عقيدتي سياسي نيز به پادگان‌هاي نظامي روحاني مي‌‌فرستند؛ اما براي دانش‌‏آموزان اين كار صورت نمي‌گيرد.

رئيس ستاد اقامه نماز با بيان اينكه تعداد دانش‌‏آموزان زيادتر است و آسيب‌پذيرتر هستند، گفت: هيچ‌كس به فكر دانش‌‏آموزان نيست و اين جمعيت ميليوني فراموش شده است؛ آموزش نماز و اهميت به آن در مدارس بسيار ضرورت دارد.

قرائتي واجب مهم ديگر را پرداختن زكات عنوان كرد و گفت: همه ما گندمي كه زكات آن پرداخت نشده در شكم داريم؛ زيرا وقتي نان را از نانوا مي‌گيريم، مشخص نيست كه زكات گندم پرداخت شده باشد.

وي با بيان اينكه هر چيزي كه جزء واجبات است، براي خود سازمان يا ستادي دارد، تصريح كرد: در حال حاضر هيچ‌كس از زكات صحبت نمي‌‏كند و ساخت فيلم و سخنراني نيز براي اين موضوع پيش‌بيني نشده است.


دسته ها :
كلاس آموز مداحي و مولودي خواني زير نظر مسجد جامع ويژه خواهران در حوزه علميه برگزار مي گردد. 
دسته ها :
بانوان هيئت قرآني محله چالكا در روز مبعث رسول اكرم(ص) به مرقد امام، شهر مقدس قم و جمكران مشرف شدند. 
دسته ها :
در روز 7 خرداد ماه، امتحان سطح 2 قرآن كريم روخواني و روانخواني برگزار گرديد تا دانش آموختگان دوره سطح بالاتر را آغاز نمايند. 
دسته ها :
از مساجد روستاهاي كوهان و كردر بازديد به عمل آمد و وضعيت آموزشي و فرهنگي اين مساجد مورد بررسي قرار گرفت.
دسته ها :

هرگز نمي توان ارزش همه زمانها را برابر دانست، چنان كه نمي توان همه مكانها را برابر شمرد. برخي زمانها و مكانها ارزشي والا دارند. ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوك و زدودن زنگارهاي شيطاني از آيينه دل است؛ ماه ولايت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتكاف است. در اين ماه، كه هنگامه تحول است، عاكفان كوي دوست، با حضور در صحن و سراي دوست، پله هاي سلوك را پيموده و پله پله به خدا نزديكتر مي شوند. معتكف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و ديگر اعمالش مايه تقرب است. در خانه دوست، سفره ايي از مغفرت و بخشايش گسترده شده و عاكف با صيقل روح و روان، زنگار گناه از دل مي زدايد و مهياي ضيافت بزرگ در ماه وصال مي گردد. ماهي كه عشاق از سفره پرفيض الهي، لقمه هاي راز بر مي چينند و عطر قرآن از ژرفاي دل بار يافتگان، مشام جان را مي نوازد.

اعتكاف پرورش جسم و جان است، انسان آميزه اي است از اين دو و نيازمند پرورش در ابعاد وجودي خود؛ انسان به دنبال سعادت و كمال است، روح انسان نيازمند نيايش است، مناجاتي شيرين و زيبا، هم كلامي موجودي ضعيف با منشأ قدرتها. از آغاز خلقت تا صحنه رستاخيز، راز و نياز زيباترين هنر آدمي است.                        

غفلت بد است در برخي موارد بدتر؛ جريان زمان در گذر است و با از دست دادن آهي ماند و افسوسي كه به هيچ نيرزد. انسان دشمني دارد در اوج حيله گري، با چنين دشمني هوشياري بايد و سرعت در خيرات؛

زمان اعتكاف است. خالق مهربان قرب خلايق مي طلبد. در فكر پرورش روح و روان انسان است و مقررات ديني را تشريع مي كند. تنوع عبادات به دليل نيازهاي گوناگون انساني است، هر عبادتي جوابگوي نيازي از اوست. نماز، زنگار غفلت از روان مي زدايد و صيقل روح و روان است. در روزه، پالايشگاه خلوص و نردبان صعود است. روزه دار پرواز در آسمان عبادت و عبوديت را مي آزمايد و آيينه قلبش را نورستان خدايي مي كند. حج، شركت در آزمون الهي و قطع تعلقات و دلبستگي دنيوي است. عبادات مالي؛ چون خمس و زكات و صدقات، دميدن روح ايثار و گذشت در وجود آدمي است. اما اعتكاف، آميزه اي از چند عبادت با فضيلت است.

روزه كه خود عبادتي ارزشمند است شرط اعتكاف است. حضور در مسجد و خواندن نماز هم شرط آن است. عاكف سه روز در مسجد جامع مقيم مي گردد و جز براي ضروريات، كوي دوست را ترك نمي گويد. خود را از حلال باز مي دارد تا با تمرين بندگي، جهاد با نفس را بيازمايد. اعتكاف عهد مودّت و ميثاق مجدد با پروردگار است.

در فضيلت اعتكاف اين بس كه معادل طواف كعبه و همتاي ركوع و سجود است. خداي منّان مي فرمايد: "... وَ عَهَدنا اِلي ابراهيمَ وَ اِسمعيلَ اَن طَهّرا بَيتي لِلطّائِفينَ وَ العاكِفينَ وَ الرُكّعِ السُجود؛( آيه 125، سوره بقره) و ما به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه مرا براي طواف كنندگان و معتكفان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان از هرگونه آلودگي تطهير كنند."

اساساً ارزش آدمي را عملش مي رساند. معتكف انساني بزرگ و شريف است به اندازه شرافت و فضل عملش، مقدس اردبيلي يگانه زمان در علم و عمل در شرافت و فضيلت اعتكاف گويد: مبادا كسي گمان كند كه اعتكاف مقدمه عبادتي ديگر است. كسي كه با طهارت و در حال روزه در مسجد مقيم مي شود و تعهد قربت در اعتكاف مي نمايد، اين عمل عبادت است. اعتكاف عبادتي مستقل است به مثابه حج و عمره و روزه و نماز و هر عبادت مستقل ديگر.

و ايام بيض در پيش است زمان عرشي شدن فرشيان؛ اعتكاف با همه فضيلتش، زن و مرد را به خود مي خواند، انسان را مي خواند تا در دنياي هاي و هوي و دود و دم، معراج انسانيت را به تماشا بنشينيم. فرصت طلايي عمر در پيش است و ايام در گذر؛ پس همتي بايد تا با حضوري سبز از همسفران كوي دوست بگرديم.

دسته ها :

نخستين فرزند امام جواد عليه السلام در نيمه ماه ذى الحجه سال 212 هجرى ديده به گيتى

گشود.

پس از پدر، درخشان ترين و شامخ ‌ترين شخصيت اسلام بود.

امام عليه السلام معاصر با خلفا و زمامدارانى بود كه آنان را محوشدگان مى نامند.

معتصم عباسى محو در خونريزى، هارون و واثق پسرش محو در لذت طلبى و جعفر و متوكّل برادر

وى، محو در عقده هاى روانى بودند.

اسم شريف آن حضرت ((على)) و كنيه او ((ابوالحسن)) بود و چون در ائمه مكنى به اين كنيت

بودند به جهت تعيين آن جناب را ((ابوالحسن الثالث)) مى گويند. القاب شريفه زياد و اشهر آنها

((نقى)) و ((هادى)) است. گاهى آن حضرت را ((نجيب)) عالم، فقيه، ناصح، طيب، و مؤ تمن، مى

گفتند.

چون آن حضرت و فرزندش امام حسن عليه السلام در سامرّا سكنى فرمودند و در محله عسكر

بدين سبب آن بزرگواران به آن مكان منسوب شدند و ((عسكرى)) نام گرفتند.

آن حضرت در سال 254 هجرى (طبق روايات شيعه) به دست پليد معتز، خليفه عباسى با سم به

شهادت رسيده است.(1)

امام هادى عليه السلام در ايام خود با هفت تن از خلفاى عباسى: ماءمون، معتصم، واثق، متوكّل،

منتصر، مستعين و معتز معاصر بوده است.

در عهد معتصم، سال 220 بود كه پدر بزرگوارش در بغداد با سم شهيد شد.

حضرتش در مدينه بود و به امر خدا و معرفى امامان گذشته به امامت رسيد و به نشر تعاليم دينى

مى پرداخت تا زمان متوكّل فرارسيد.

متوكّل در سال 243 در اثر سعايت هايى كه كرده بودند، به يكى از امراى دولت خود ماءموريت داد

كه آن حضرت را از مدينه به سامرّا - كه آن روز پايتخت و عاصمه خلافت بود - جلب كند و نامه اى

مهرآميز با كمال تعظيم (!!) به آن حضرت نوشت و تقاضاى حركت و ملاقات نمود.(2)

البته پس از ورود آن حضرت به سامرّا، در ظاهر اقداماتى به عمل نيامد. ولى در عين حال آنچه مى

توانست در فراهم آوردن وسايل اذيت و هتك آن حضرت كوتاهى نمى كرد و بارها به منظور قتل يا

هتك، امام را احضار كرده و به امر وى خانه اش را تفتيش نمودند.

متوكّل در دشمنى با خاندان رسالت در ميان خلفاى عباسى نظير نداشت. به ويژه با حضرت

اميرمومنان على عليه السلام دشمن سرسخت بود و آشكارا به حضرتش ناسزا مى گفت و مرد

مقلّدى را موظف داشت كه در بزم هاى عيش تقليد آن حضرت را درمى آورد و خليفه مى خنديد.

وى در سال 237 هجرى امر كرد قبه و ضريح حضرت امام حسين عليه السلام را در كربلا، هم

چنين خانه هاى بسيارى كه در اطرافش ساخته بودند، ويران و با زمين يكسان نمودند و دستور داد

كه آب به حرم امام بستند و زمين قبر مطهر را شخم و زراعت كنند تا به كلى اسم و رسم مزار

فراموش شود.(3)

در زمان متوكّل وضع زندگى سادات علوى - كه در حجاز بودند - به مرحله رقت بارى رسيده بود،

چنان كه زن هاى ايشان هيچ گونه ساتر نداشتند و عده اى از ايشان يك چادر كهنه داشتند كه در

اوقات نماز آن را به نوبت مى پوشيدند و نماز مى خواندند.(4)

نظير اين فشارها را به سادات علوى - كه در مصر بودند - نيز وارد مى ساخت.

امام هادى عليه السلام به شكنجه و آزار متوكّل صبر مى فرمود تا آن خليفه نابه حق در گذشت. و

پس از وى، منتصر، مستعين و معتز روى كار آمدند و به دسيسه معتز، آن حضرت مسموم و شهيد

شد.

اغلب روات و مورخين گويند: آن حضرت در نيمه ذى حجه سال 212 در ((صريا))- موضعى در حوالى

مدينه - دنيا را به نور خود منور فرمود. بعضى دوم - يا پنجم - رجب را ذكر كرده است.

والده معظمه اش ((سمانه)) مغربيه و معروف به سيّده است كهو كانت من القانتات.

محدث قمى رحمة الله از ((جنات الخلود)) نقل مى نمايد كه آن مخدره در زهد و تقوى مثل و

مانندى نداشت و بيشتر اوقات روزه بود.

شمائل امام هادى عليه السلام را اين گونه توصيف كرده اند:

حضرت متوسطالقامة بود، روى سرخ و سفيد، چشم هاى فراخ، ابروهاى گشاده و چهره دلنشين

داشت، كه هر مغمومى كه بر روى مباركش نظر مى كرد، غم او زايل مى گشت و محبوب القلوب

و صاحب هيبت بود، و در راه رفتن قدم ها را كوچك مى گذاشت، و پياده رفتن بر آن حضرت دشوار

بود.

نقش خاتم آن حضرت عليه السلامالله ربى و هو عصمتى من خلقهبود. انگشتر ديگرى داشت كه

در آن نقش بودحفظ العهود من اخلاق المعبود.

سيد بن طاووس رحمة الله روايت كرده كه جناب عبدالعظيم حسنى گويد:

حضرت امام محمد تقى عليه السلام اين حرز را براى پسرش حضرت امام على النقى عليه السلام

آنگاه كه آن حضرت كودك بوده و در گهواره جاى داشت نوشت و او را تعويذ مى كرد و آن حضرت اين

تعويذ را به اصحاب خود امر مى كرد و آن حرز چنين است:

بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم. اللهم رب الملائكة و الروح.

تمام اين تعويذ در ((مهج الدعوات)) آمده است و تسبيح آن حضرت هم اين گونه بود:

سبحان من هو دائم لا يسهو، سبحان من هو قائم لا يلهو، سبحان من هو غنى لا يفتقر، سبحان

الله و بحمده.(5)

دسته ها :

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زيادي دارند و در فضيلت آنها روايات بسياري وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) روايت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضيلت به آن نمى‏رسد و جنگيدن با كافران در اين ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، موجب خشنودى خداي بزرگ مي‌گردد و غضب الهى از او دور مي گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(عليهماالسلام) روايت شده است كه: هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، آتش جهنم يك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگيرد بهشت بر او واجب مي گردد.

و همچنين فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر است. هر كس يك روز از رجب را روزه بگيرد البته از آن نهر بياشامد.

از امام صادق(عليه السلام) روايت است كه حضرت رسول اكرم( صلى الله عليه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گويند زيرا كه رحمت خدا در اين ماه بر امت من بسيار ريخته مى‏شود پس بسيار بگوئيد: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابويه از سالم روايت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(عليه السلام)رسيدم. وقتي نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آيا در اين ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غير از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه اين ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى ديگر فضيلت داده و حرمت آن را عظيم نموده و گرامي داشتن روزه دار را در اين ماه بر خود واجب گردانيده است.

پس گفتم يابن رسول الله اگر در باقيمانده اين ماه روزه بدارم آيا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس يك روز از آخر اين ماه را روزه بدارد خدا او را ايمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر اين ماه را روزه بگيرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر اين ماه را روزه بگيرد ايمن گردد از ترس بزرگ روز قيامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بيزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضيلت بسيار وارد شده است و روايت شده كه اگر شخصي قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه اين تسبيحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دريابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لا يَنْبَغِى التَّسْبِيحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .



دسته ها :

در مقام بيان عظمت اهل بيت عليهم السلام خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و بركات وجودي آن بزرگواران چه مي‌توان گفت، و از كجا بايد شروع كرد؟ آن‌هايي كه خداوند متعال، عالم را به واسطه وجود ايشان خلق فرموده است، آنجا كه رسول خدا صلوات الله عليه وآله فرمود:

«لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ آدَمَ‏ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْض» (1)

و يا حضرت امير المؤمنين عليه السلام در آن مرقومه‌اي كه به معاويه مرقوم نمودند مي‌فرمايد:

«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ‏ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» (2)

اين عبارت، از نظر معنا خيلي مهم است. بعضي مي‌خواهند بگويند كه معناي اين روايت اين است كه مردم تربيت‌شده يا پرورش‌يافته مكتب ما هستند، ولي هيچ مانعي ندارد كه به اين معنا باشد كه هدف غايي از خلقت، وجود محمد و آل محمد عليهم السلام است.

و يا آن حديث قدسي كه خداوند مي‌فرمايد: «خَلَقْتُكَ لِأجْلِي» (3) و در حديثي ديگر مي‌فرمايد: «لَوْلَاكَ مَا خَلَقْتُ‏ الْأَفْلَاكَ‏» (4). اصلاً انسان نمي‌تواند بفهمد كه خداوند متعال كه مي‌فرمايد: تو را براي خودم خلق كردم و همه افلاك را براي تو خلق كردم چه معنايي دارد؟

آنچه از همه اين سخنان معلوم مي‌شود اين است كه ارتباط آن‌ها با خداوند متعال بسيار بالاست، چرا كه خداوند متعال، بالا و  والاست، البته خود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله اظهار عجز مي‌كند و اظهار مي‌دارد: «مَا عَرَفْنَاكَ‏ حَقَ‏ مَعْرِفَتِكَ»(5)

بايد دانست كه ما هر چه داريم از اهل بيت عليهم السلام داريم. غير از آنها هر كس هر چه مي‌گويد، وقتي انسان آنها را ملاحظه مي‌كند مي‌بيند به جايي متصل نيست و نمي‌شود به آن اعتماد كرد.

همه چيز در مكتب اهل بيت عليهم السلام است كه پيامبر فرمود: إني تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي، يعني همه چيز را از اهل بيت بگيريد و از غير اينها نگيريد.


دسته ها :



بانو سلام! حال شما؟ روز مادر است

روز زني كه از همه مردان، سَري سَر است

روز شما كه مادر زينب، حسن، حسين

نه! روز دختري ست كه اُمّ پيمبر است

از آسمان صداي قدم هات مي رسد

گوش فلك ز همهمه ي عرشيان كر است

حيف از تو و زنان قريش!! ميزبان تو…

جمعي ز مريم، آسيه و ساره، هاجر است

ياس نبي! كبوتر دردانه ي علي!

هفت آسمانِ دل ز قدومت معطر است

تو ماه آسمان شدي، از تكه هاي تو

اين يازده ستاره به گردت مدوّر است

شيرين و خسرو، ليلي و مجنون و عشقشان

با عشق بي بديل شما كي برابر است؟؟!!

اي يكه تاز عشق! تماشاچي ات شديم

حيران عشق بازي تو حقّ داور است

«يك قصه بيش نيست غم عشق و اين عجب

كز هر زبان كه مي شنوم نامكرر است»

رخصت بده براي شما شاعري كنم

«از هرچه بگذريم سخن دوست خوشتر است»

مادر بگو كه دست مرا رد نمي كني

اين شعر هم هديه ي من روز مادر است

گفتم مكان وعده؟؟!!… كجا پيشكش كنم؟!!

گفتي حريم دختر موسي بن جعفر است!

بانو ببخش آخر شعر بغض كرده ام

آخر هنوز ردّ نگاهم به يك "در" است

از فاطميه تان به حَسَن فكر مي كنم

و چشم هاي مات كه از واقعه تر است…

دسته ها :
X