حجتالاسلام والمسلمين محسن قرائتي در همايش تخصصي مبلغان قرآني شرق استان تهران در مسجد جامع دماوند اظهار كرد: سازمان تبليغات اسلامي به ادارات، نهاد رهبري به دانشگاهها و سازمان عقيدتي سياسي نيز به پادگانهاي نظامي روحاني ميفرستند؛ اما براي دانشآموزان اين كار صورت نميگيرد.
رئيس ستاد اقامه نماز با بيان اينكه تعداد دانشآموزان زيادتر است و آسيبپذيرتر هستند، گفت: هيچكس به فكر دانشآموزان نيست و اين جمعيت ميليوني فراموش شده است؛ آموزش نماز و اهميت به آن در مدارس بسيار ضرورت دارد.
قرائتي واجب مهم ديگر را پرداختن زكات عنوان كرد و گفت: همه ما گندمي كه زكات آن پرداخت نشده در شكم داريم؛ زيرا وقتي نان را از نانوا ميگيريم، مشخص نيست كه زكات گندم پرداخت شده باشد.
وي با بيان اينكه هر چيزي كه جزء واجبات است، براي خود سازمان يا ستادي دارد، تصريح كرد: در حال حاضر هيچكس از زكات صحبت نميكند و ساخت فيلم و سخنراني نيز براي اين موضوع پيشبيني نشده است.
هرگز نمي توان ارزش همه زمانها را برابر دانست، چنان كه نمي توان همه مكانها را برابر شمرد. برخي زمانها و مكانها ارزشي والا دارند. ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوك و زدودن زنگارهاي شيطاني از آيينه دل است؛ ماه ولايت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتكاف است. در اين ماه، كه هنگامه تحول است، عاكفان كوي دوست، با حضور در صحن و سراي دوست، پله هاي سلوك را پيموده و پله پله به خدا نزديكتر مي شوند. معتكف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و ديگر اعمالش مايه تقرب است. در خانه دوست، سفره ايي از مغفرت و بخشايش گسترده شده و عاكف با صيقل روح و روان، زنگار گناه از دل مي زدايد و مهياي ضيافت بزرگ در ماه وصال مي گردد. ماهي كه عشاق از سفره پرفيض الهي، لقمه هاي راز بر مي چينند و عطر قرآن از ژرفاي دل بار يافتگان، مشام جان را مي نوازد.
اعتكاف پرورش جسم و جان است، انسان آميزه اي است از اين دو و نيازمند پرورش در ابعاد وجودي خود؛ انسان به دنبال سعادت و كمال است، روح انسان نيازمند نيايش است، مناجاتي شيرين و زيبا، هم كلامي موجودي ضعيف با منشأ قدرتها. از آغاز خلقت تا صحنه رستاخيز، راز و نياز زيباترين هنر آدمي است.
غفلت بد است در برخي موارد بدتر؛ جريان زمان در گذر است و با از دست دادن آهي ماند و افسوسي كه به هيچ نيرزد. انسان دشمني دارد در اوج حيله گري، با چنين دشمني هوشياري بايد و سرعت در خيرات؛
زمان اعتكاف است. خالق مهربان قرب خلايق مي طلبد. در فكر پرورش روح و روان انسان است و مقررات ديني را تشريع مي كند. تنوع عبادات به دليل نيازهاي گوناگون انساني است، هر عبادتي جوابگوي نيازي از اوست. نماز، زنگار غفلت از روان مي زدايد و صيقل روح و روان است. در روزه، پالايشگاه خلوص و نردبان صعود است. روزه دار پرواز در آسمان عبادت و عبوديت را مي آزمايد و آيينه قلبش را نورستان خدايي مي كند. حج، شركت در آزمون الهي و قطع تعلقات و دلبستگي دنيوي است. عبادات مالي؛ چون خمس و زكات و صدقات، دميدن روح ايثار و گذشت در وجود آدمي است. اما اعتكاف، آميزه اي از چند عبادت با فضيلت است.
روزه كه خود عبادتي ارزشمند است شرط اعتكاف است. حضور در مسجد و خواندن نماز هم شرط آن است. عاكف سه روز در مسجد جامع مقيم مي گردد و جز براي ضروريات، كوي دوست را ترك نمي گويد. خود را از حلال باز مي دارد تا با تمرين بندگي، جهاد با نفس را بيازمايد. اعتكاف عهد مودّت و ميثاق مجدد با پروردگار است.
در فضيلت اعتكاف اين بس كه معادل طواف كعبه و همتاي ركوع و سجود است. خداي منّان مي فرمايد: "... وَ عَهَدنا اِلي ابراهيمَ وَ اِسمعيلَ اَن طَهّرا بَيتي لِلطّائِفينَ وَ العاكِفينَ وَ الرُكّعِ السُجود؛( آيه 125، سوره بقره) و ما به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه مرا براي طواف كنندگان و معتكفان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان از هرگونه آلودگي تطهير كنند."
اساساً ارزش آدمي را عملش مي رساند. معتكف انساني بزرگ و شريف است به اندازه شرافت و فضل عملش، مقدس اردبيلي يگانه زمان در علم و عمل در شرافت و فضيلت اعتكاف گويد: مبادا كسي گمان كند كه اعتكاف مقدمه عبادتي ديگر است. كسي كه با طهارت و در حال روزه در مسجد مقيم مي شود و تعهد قربت در اعتكاف مي نمايد، اين عمل عبادت است. اعتكاف عبادتي مستقل است به مثابه حج و عمره و روزه و نماز و هر عبادت مستقل ديگر.
و ايام بيض در پيش است زمان عرشي شدن فرشيان؛ اعتكاف با همه فضيلتش، زن و مرد را به خود مي خواند، انسان را مي خواند تا در دنياي هاي و هوي و دود و دم، معراج انسانيت را به تماشا بنشينيم. فرصت طلايي عمر در پيش است و ايام در گذر؛ پس همتي بايد تا با حضوري سبز از همسفران كوي دوست بگرديم.
ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زيادي دارند و در فضيلت آنها روايات بسياري وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) روايت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضيلت به آن نمىرسد و جنگيدن با كافران در اين ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، موجب خشنودى خداي بزرگ ميگردد و غضب الهى از او دور مي گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.
از حضرت موسى بن جعفر(عليهماالسلام) روايت شده است كه: هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، آتش جهنم يك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگيرد بهشت بر او واجب مي گردد.
و همچنين فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت كه از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر است. هر كس يك روز از رجب را روزه بگيرد البته از آن نهر بياشامد.از امام صادق(عليه السلام) روايت است كه حضرت رسول اكرم( صلى الله عليه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مىگويند زيرا كه رحمت خدا در اين ماه بر امت من بسيار ريخته مىشود پس بسيار بگوئيد: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».
ابن بابويه از سالم روايت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(عليه السلام)رسيدم. وقتي نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آيا در اين ماه روزه گرفتهاى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غير از خدا كسى نمىداند به درستى كه اين ماهى است كه خدا آن را بر ماههاى ديگر فضيلت داده و حرمت آن را عظيم نموده و گرامي داشتن روزه دار را در اين ماه بر خود واجب گردانيده است.
پس گفتم يابن رسول الله اگر در باقيمانده اين ماه روزه بدارم آيا به بعضى از ثواب روزهداران آن نائل مىگردم؟ فرمود: اى سالم هر كس يك روز از آخر اين ماه را روزه بدارد خدا او را ايمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر اين ماه را روزه بگيرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر اين ماه را روزه بگيرد ايمن گردد از ترس بزرگ روز قيامت و از شدتها و هولهاى آن روز و برات بيزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضيلت بسيار وارد شده است و روايت شده كه اگر شخصي قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه اين تسبيحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دريابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لا يَنْبَغِى التَّسْبِيحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .
در مقام بيان عظمت اهل بيت عليهم السلام خصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و بركات وجودي آن بزرگواران چه ميتوان گفت، و از كجا بايد شروع كرد؟ آنهايي كه خداوند متعال، عالم را به واسطه وجود ايشان خلق فرموده است، آنجا كه رسول خدا صلوات الله عليه وآله فرمود:
«لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْض» (1)
و يا حضرت امير المؤمنين عليه السلام در آن مرقومهاي كه به معاويه مرقوم نمودند ميفرمايد:
«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» (2)
اين عبارت، از نظر معنا خيلي مهم است. بعضي ميخواهند بگويند كه معناي اين روايت اين است كه مردم تربيتشده يا پرورشيافته مكتب ما هستند، ولي هيچ مانعي ندارد كه به اين معنا باشد كه هدف غايي از خلقت، وجود محمد و آل محمد عليهم السلام است.
و يا آن حديث قدسي كه خداوند ميفرمايد: «خَلَقْتُكَ لِأجْلِي» (3) و در حديثي ديگر ميفرمايد: «لَوْلَاكَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ» (4). اصلاً انسان نميتواند بفهمد كه خداوند متعال كه ميفرمايد: تو را براي خودم خلق كردم و همه افلاك را براي تو خلق كردم چه معنايي دارد؟
آنچه از همه اين سخنان معلوم ميشود اين است كه ارتباط آنها با خداوند متعال بسيار بالاست، چرا كه خداوند متعال، بالا و والاست، البته خود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله اظهار عجز ميكند و اظهار ميدارد: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَ مَعْرِفَتِكَ»(5)
بايد دانست كه ما هر چه داريم از اهل بيت عليهم السلام داريم. غير از آنها هر كس هر چه ميگويد، وقتي انسان آنها را ملاحظه ميكند ميبيند به جايي متصل نيست و نميشود به آن اعتماد كرد.
همه چيز در مكتب اهل بيت عليهم السلام است كه پيامبر فرمود: إني تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي، يعني همه چيز را از اهل بيت بگيريد و از غير اينها نگيريد.
بانو سلام! حال شما؟ روز مادر است
روز زني كه از همه مردان، سَري سَر است
روز شما كه مادر زينب، حسن، حسين
نه! روز دختري ست كه اُمّ پيمبر است
از آسمان صداي قدم هات مي رسد
گوش فلك ز همهمه ي عرشيان كر است
حيف از تو و زنان قريش!! ميزبان تو…
جمعي ز مريم، آسيه و ساره، هاجر است
ياس نبي! كبوتر دردانه ي علي!
هفت آسمانِ دل ز قدومت معطر است
تو ماه آسمان شدي، از تكه هاي تو
اين يازده ستاره به گردت مدوّر است
شيرين و خسرو، ليلي و مجنون و عشقشان
با عشق بي بديل شما كي برابر است؟؟!!
اي يكه تاز عشق! تماشاچي ات شديم
حيران عشق بازي تو حقّ داور است
«يك قصه بيش نيست غم عشق و اين عجب
كز هر زبان كه مي شنوم نامكرر است»
رخصت بده براي شما شاعري كنم
«از هرچه بگذريم سخن دوست خوشتر است»
مادر بگو كه دست مرا رد نمي كني
اين شعر هم هديه ي من روز مادر است
گفتم مكان وعده؟؟!!… كجا پيشكش كنم؟!!
گفتي حريم دختر موسي بن جعفر است!
بانو ببخش آخر شعر بغض كرده ام
آخر هنوز ردّ نگاهم به يك "در" است
از فاطميه تان به حَسَن فكر مي كنم
و چشم هاي مات كه از واقعه تر است…