صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 184814
تعداد نوشته ها : 212
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

كرسي هاي تلاوت شنبه شب ها در مسجد جامع دماوند با همكاري سازمان زنان انقلاب اسلامي برگزار مي گردد. در اين محفل  قاريان مرد و نوجوان حضور دارند. 

دسته ها : اخبار

40 نفر از رابطين، مربيان و مبلغات سازمان زنان منطقه دماوند در همايش بزرگ سازمان زنان كه در مطلي تهران در حسينيه الزهرا برگزار گرديد، شركت نمودند. در اين مراسم در ابتدا آياتي چند از كلام الله مجيد تلاوت گرديد. سپس جناب آقاي خاموشي رئيس سازمان تبليغات سالامي كل كشور سخنراني نمودند. پس از آن سركار خانم نوبخت رئيس سازمان زنان نيز به ايراد سخنراني پرداختند. از ديگر برنامه هاي اين مراسم اجراي سرود، تواشيح و برگزاري مسابقه و پذيرايي بود. 

دسته ها : همايش

مراسم جشن ميلاد پيامبر اكرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) در مسجد امام زمان كردر با حضور اعضاي سازمان زنان انقلاب اسلامي منطقه دماوند برگزار گرديد. 

در اين مراسم زيارت بعيد پيامبر (ص) خوانده شد. سركار خانم غيبي به ايراد سخنراني پرداختند و سركار خانم كاظمي مديحه سرايي نمودند. در نهايت نيز پذيرايي صورت گرفت.

خسارتهاي گناه

پيش تر اشاره شد براي اينكه انسان انگيزه توبه پيدا كند، اوّل بايد درباره ضررهاي گناه و فوايد توبه بيانديشد. اما درباره اينكه گناه چه ضررهايي دارد، بايد گفت به مراتب معرفت و ايمان انسان بستگي دارد. برخي بيش تر به ضررهاي مادي و برخي ديگر به ضررهاي معنوي توجه دارند، بعضي ضررهاي دنيا برايشان مهم است و بعضي ديگر ضررهاي اخروي برايشان اهميت بيش تري دارد. اما برخي از ضررهايي كه در همين دنيا، بر گناه مترتب مي شود، مادّي و جسماني است و در انواع گناهان تفاوت مي كند. بعضي از گناهان هست كه آثارش در بدن زود ظاهر مي شود، مثل: ضعف و بيماري. بعضي از گناهان، ناراحتيهاي رواني را در پي دارد و بعضي از گناهان مثل دروغ گفتن ضررهاي اجتماعي خيلي روشني دارند.

علاوه بر اين ضررها براي كساني كه ارج و منزلت انساني يافته اند، بر اثر بعضي از گناهان، آن مرتبه از دست مي رود، ضرر مي كنند، و در بعد ارزشي ورشكست مي شوند. حتي اعتقاد به خدا و دين هم شرط داشتن اين ارزشها نيست. انسانهايي هستند كه حق شناسند، اگر كسي به آنها خدمت كند، سعي مي كنند خدمتش را جبران كنند؛ اگر يك جايي حق ناشناسي و ناسپاسي كنند، وجدانشان ناراحت مي شود؛ اگر چه به خداوند اعتقاد ندارند، ولي اهل وفا هستند. بالاخره لازمه ايمان يك شخص مؤمن اين است كه ارتكاب گناه را علاوه بر ضررهاي دنيوي، موجب ناراحتيها، رنجها و عذابهايي تا قيام قيامت بداند. بايد بداند ضررهاي كمي متوجه گناه كار نيست. با يك گناه، مريضي، ضعف و آشفتگي رواني پديد مي آيد و آرامش روحي انسان از دست مي رود، و اگر توبه نكند، عذابهاي جهنم سرانجام كار او مي شود.

اگر اندكي وجدان انسان بيدار باشد نبايد نعمتهاي خداوند را در راه دشمني با خداوند صرف كند! كسي كه ايمان ندارد حسابش جداست. كلام ما درباره كفّار نيست، بحث ما درباره مؤمني است كه مبتلا به گناه شده است. او بايد چه كند كه انگيزه توبه پيدا كند؟ يك راه اين است كه درباره اثر گناه و خسارتهاي آن بيانديشد. قيمت اين چند دقيقه عمر انسان كه با گناه ضايع شده است، از هر چيز ارزشمندي بيش تر است.

محروميتهاي ناشي از گناه

علاوه بر ضررهاي گناه، انسان بر اثر گناه، محروميتهايي، هم در اين عالم، هم در عالم برزخ و هم در آخرت پيدا مي كند. كسي كه مبتلا به گناهي مي شود و توبه نمي كند، پشيمان نمي شود و به گناهش ادامه مي دهد، از هدايتهاي الهي محروم مي شود. خداي متعال غير از آن هدايتهاي عمومي كه براي همه اقوام دارد، هدايتهاي خاصّي هم براي اهل تقوا دارد. معناي «اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»؛ «ما را به راه راست هدايت كن.» هدايتهاي خاصي است كه از خدا مي خواهيم، كه ما را همواره در راه راست و مستقيم استوار بدارد. كسي كه اهل معصيت و فسق شد، توبه نكرد و گناه خود را باز هم تكرار كرد، از نعمت هدايتهاي خاص الهي محروم مي شود.

غير از هدايتهاي خاص الهي، اولياي خدا نيز نسبت به مؤمنين عنايت دارند. حتي مؤمنين، شهدا، صالحيني كه از دنيا رفتند، چه خدمتهايي كه براي ما انجام مي دهند و دعاهاي آنها در حق ما چه كارها كه نمي كند! آنها هستند كه در آن عالم، دعا مي كنند و خدا به كساني در اين عالم توفيق مي دهد تا قدمهايي بردارند. همين طور اولياء دين و ائمه اطهار عليهم السلام ، به خصوص در هر زماني امام معصوم آن زمان، عنايتهاي خاصي به پيروانش دارد، در حق آنها دعا مي كند. حديثي از امام زمان عليه السلام نقل شده است و همه آن را شنيده ايم كه «ما از رنجهاي شما ناراحت مي شويم و به دعاهاي شما آمين مي گوييم». وقتي ما رفتاري كنيم كه برخلاف رضايت آنهاست و خلاف راهي است كه آنها پيش پاي ما گذاشتند علاوه بر خود، باعث گمراهي ديگران هم مي شويم. كار كساني كه به دليل انتساب به امام زمان و به نام نوكري امام زمان، موجبات گمراهي ديگران را فراهم كنند، چگونه قابل توجيه است؟ به هر حال، وقتي وجود مقدس حضرت ولي عصر عليه السلام كسي را دوست بدارند و به او عنايت داشته باشند، نه تنها لحظه به لحظه به او فيض مي رسانند، بلكه او را مجراي فيض براي ديگران هم قرار مي دهند. وقتي انسان اهل اطاعت نباشد و اهل معصيت باشد، از اين فيضها محروم مي شود و ديگر عنايتي به او نمي كنند. مگر اين ضررها را مي توان حساب نكرد؟ مي پنداريم ضرر فقط همان است كه آدم يك غذايي بخورد و مريض شود! آن ضررهايي كه در اثر گناه به روح ما مي خورد و روح را بيمار مي كند چه؟ بيماريهاي روح بسيار سخت تر از بيماريهاي جسماني است و ضررش، مشكلاتش و رنجش خيلي بيش تر است.

آثار اطاعت و بندگي

آنهايي كه اهل اطاعت و تقوا هستند به اين بيماريهاي روحي مبتلا نمي شوند. مؤمن در سخت ترين حالات، از آرامش خاصّي برخوردار است. بزرگاني چون مرحوم حاج آقا رضا بهاء الدّيني (رضوان اللّه عليه)، در سخت ترين حالات و گرفتاريها مثل: جريان پانزده خرداد، خيلي ناراحت بود؛ اما آرامش و وقار خاصي داشت.

مؤمنين؛ آنهايي كه ايمان قوي دارند، در گرفتاريها و مصيبتها، با آنكه دركشان بسيار بيش تر از ماست، آرامش روحي شان محفوظ است و يك وقار، سنگيني و متانت خاصي دارند. اما ما چه؟ بر اثر يك مسئله كوچك اعصابمان خرد مي شود، بدگويي مي كنيم و حتي رفتارهاي زشت از ما سر مي زند. اين آرامشِ روحي، آن وقار روحي و متانت مؤمنين نعمت عجيبي است و ما به هيچ وجه نمي توانيم ارزشش را درست درك كنيم. ولي اهل معصيت از اين نعمتها بي بهره اند.

گفتني است از رحمتهاي دائم و متناوب خدا نسبت به اوليائش، هيچ كس خبر ندارد. خدا با بعضي از بندگانش مناجات مي كند، «فَنَاجَيْتُهُ سِرّا؛ پنهاني با او نجوا كردم.» كسي نمي فهمد دل اولياي خدا كجاست، با چه كسي هست، چه مي شنود، چه مي كند، چه آرامشي دارد. چه لذّتي مي برد، چه انسي با خداي خودش دارد، كس ديگري متوجه نمي شود و نبايد هم متوجه بشود، اين يك راز است!

امّا اهل فسق و فجور و اهل معصيت از اين چيزها بهره اي ندارند. بالاتر از همه، اين عنايتها با توانِ يك عدد بالايي در قيامت ظاهر مي شود. آنجا خدا بندگاني دارد كه هر لحظه آنها را نوازش مي كند، نوازشي كه يك لحظه اش به همه عالم مي ارزد: «فَأَنْظُرُ اِلَيْهِمْ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعينَ مَرَّةً وَ اُكُلِّمُهُمْ كُلَّما نَظَرْتُ اِلَيْهِمْ؛ در هر روز 70 مرتبه به آنها نگاه مي كنم و هر بار كه نگاه مي كنم با آنها صحبت مي كنم.»

خدا بنده هايي اين چنين دارد. بنده هايي هم هستند كه «لا يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلا يَنْظُرُ اِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»؛ «كساني كه در روز قيامت خداوند با آنها صحبت نمي كند و نگاهشان نمي كند.»

به تعبير خودماني، خدا با آنها قهر است، نه نگاهشان مي كند و نه با آنها حرف مي زند و نه اجازه مي دهد كه حرف بزنند! تصور كنيد كسي كه از عطش در حال جان دادن است، چقدر نياز به جرعه اي آب دارد. انسان در قيامت نيازش به نوازش الهي از نياز تشنه اي كه رو به مرگ است به يك جرعه آب، بيش تر است. آنجا خدا با او قهر مي كند، «لا يَنْظُرُ اِلَيْهِم» حرف هم با ايشان نمي زند، «وَلا يُؤْذَنُ لَهُمْ»، اجازه هم نمي دهد كه حرف بزنند و درخواستي بكنند و اينها آثار گناه است! آثار گناه و خودداري از تقواست.

چرا توبه؟

متأسفانه آن قدر مسائل مهم زندگي داريم! كه نمي رسيم فكر كنيم كه در اثر گناه چه از دست داده ايم، چه آتشي به جان خودمان افكنده ايم و چه سرمايه اي را آتش زده ايم! حتي در صدد جبرانش هم نيستيم. به ما مي گويند: بيا جبران كن، همه اين گذشته ها با توبه جبران مي شود، «يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛ «خداوند [در اثر توبه] بديهاي آنها (گناهكاران) را به خوبي تبديل مي كند.» «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ؛ كسي كه از گناه توبه كرده مانند كسي است كه گناه نكرده است.» و ما مي گوييم بايد فكر كنيم و ببينيم كه صلاح هست توبه كنيم يا نه! نابخردي از اين بيش تر مي شود؟

فرض كنيد يك ميهمانيِ عامي ترتيب داده اند. مجلسي است كه بزرگان، علما، شخصيتها، موجهين، معتمدين مردم در آن حضور دارند و چون ميهماني عام است بنده هم حاضر باشم! اگر حاضر شوم در حالي كه بدنم متعفّن باشد، كنار هر كس كه بنشينم رويش را برمي گرداند، قيافه ام زشت است، كسي رغبت نمي كند نگاه به صورتم بيندازد، از بوي بد دهانم، مردم متأذي مي شوند. اگر اجازه دادند با لباسِ كثيف و آلوده و چرك، نفسِ بدبو، بدنِ متعفّن، قيافه زشت، به اين مجلس وارد شوم، آيا خودم رغبت مي كنم در اين مجلس حاضر شوم؟ به يقين با اين بدنِ كثيف و متعفّن، با اين نَفَس متعفّن، بدن پر از زخم و چرك و آلودگي و لباسهاي كثيف، من خجالت مي كشم در اين ميهماني حاضر شوم. ما در عرصه قيامت آرزو داريم در جايي حاضر شويم كه دارِ پذيرايي و دارِ اكرامِ الهي است؛ آنجايي كه از انبياء، از اولياء، از شهدا پذيرايي مي كنند. امّا ما بدنمان كثيف، زبانمان و دهانمان متعفّن است؛ براي اينكه دروغ گفته ايم، تهمت زده ايم و غيبت كرده ايم. آنجا آثار اعمال ما ظاهر مي شود، لباس زيبايي نداريم، لباس كثيف و مندرس و چهره زشت و چروكيده اي داريم كه جملگي از آثار گنهكاران در قيامت است. اكنون با قيافه هايي چروكيده و زشت، متعفّن و كثيف، مي شود در يك مجلسي كه همه لباسهاي زيبا، «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ»، چهره شاداب، خرّم، خندان و مسرور دارند، رفت؟ اين بالاترين رنج است. اما وقتي گفتند توبه كن تا همه اينها اصلاح شود، ما چه مي گوييم؟ مي گوييم حالا ببينيم چه طور مي شود! اين حرف چه منطقي دارد؟ كدام عقلي اين را قبول مي كند؟ به تعبير قرآن «اُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ». در نامه عملمان كه سيئات نوشته شده، با توبه آنها محو مي شود و جاي آنها «حسنه توبه» نوشته مي شود.

بايد توجه داشت: توبه خود يك عمل صالح است، نامه سياه به نور توبه نوراني مي شود و سياهيهاي قبلي اش هم پاك مي شود. با اين همه فوايد توبه باز هم در برخي از انسانها اراده توبه پيدا نمي شود. ممكن است يك استغفر اللّهي بگويد و گاهي يك اشكي هم بريزد؛ اما به حقيقت قصد ندارد دست از گناه بكشد و اين خود عقوبتي است براي گناهاني كه قبلاً مرتكب شده است: «بَلْ رانَ عَلي قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛ «بلكه اعمالشان قلوبشان را سياه كرده است.» گناهان، آينه دل را سياه مي كند. سبب مي شود انسان ديگر درك صحيحي نداشته باشد و اراده اي هم از او ناشي نمي شود.

فرصت استثنايي

فرصت را غنيمت بشماريم و براي ترك گناه و جبران مافات تصميم جدي بگيريم. ضعف اراده مان را با توسل به اولياء خدا وكمك خواستن از خدا جبران كنيم. يكي از راه هايي كه كمك مي كند به اينكه اراده توبه در آدم تقويت شود، انس گرفتن با دعاها ومناجاتهايي است كه از اولياء خدا به دست ما رسيده است. توجه به مضامين دعاهايي مثل: دعاي ابو حمزه، دعاي افتتاح و مناجات خمسة عشر سبب مي شود كه انسان به تدريج زنگارها را از دل خود دور كند، دل را صيقل دهد و اراده اي جدّي براي توبه پيدا كند.

آثار گناه در مناجات تائبين

مناجات تائبين با مضاميني شروع مي شود كه از اوّل آثار زشت و خطرناك گناه را توجه مي دهد: «اِلهي ألْبَسَتْنِي الخَطايا ثَوْبَ مَذَلَّتِي؛ خدايا! گناه، جامه ذلّت بر اندام من پوشانده است.» انسان وقتي تصور مي كند كه در پيشگاه الهي است، اولياء خدا عزتي دارند، مقامي دارند، مؤمنين مورد اكرام و احترام هستند، اما به گنهكار كسي اعتنايي نمي كند، كسي احوال او را نمي پرسد، اين بي اعتنايي خدا را چونان لباس ذلّت مي داند. «وَجَلَّلَنِي التَّباعُدُ مِنْكَ لِباسَ مَسْكَنَتِي»، با گناه هاي رنگارنگ قدم به قدم از تو دور شدم و اين دوري گزيدن از تو، من را به نهايت خواري و پستي انداخته است و بالاتر از اينها كه به آن كم تر توجه مي كنيم: «وَأماتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنايَتِي؛ جنايت بزرگ من دلم را ميرانده است.»

مرگ انساني به نفس نكشيدن نيست. مرگ انساني، اين است كه ارزشها را درك نكنيم، اسير شهوت، اسير شيطان، اسير هواهاي شيطاني، اسير اوهام شويم و نتوانيم خوب و بد را تشخيص دهيم. نمونه اش اين است كه بعضي براي به دست آوردن پست و مقام و اعطاي القاب به هر كاري دست غير از هدايتهاي خاص الهي، اولياي خدا نيز نسبت به مؤمنين عنايت دارند. حتي مؤمنين، شهدا، صالحيني كه از دنيا رفتند، چه خدمتهايي كه براي ما انجام مي دهند و دعاهاي آنها در حق ما چه كارها كه نمي كند!

مي زنند، در حالي كه اگر چند روزي به ما گفتند آقاي رئيس يا حضرت آيت اللّه چه مي شود؟ تعريف و تمجيد ديگران چه تأثيري دارد؟ اما اگر كاري كرديم كه خداوند خشنود شود و امام زمان عليه السلام به ما آفرين بگويد، ارزشمند خواهد بود.

بدترين بلايي كه انسان به آن مبتلا مي شود اين است كه اصلاً نتواند خير و شر، خوب و بد خود را تشخيص دهد، نداند صلاح و فسادش چيست و همانند سنگ، وقتي موعظه اش مي كنند در او تأثير نمي كند. «كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الاْءَنْهَـرُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَآءُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ»؛ خداوند مي فرمايد: دل برخي از انسانها از سنگ سخت تر است، سنگهايي هست كه از خوف خدا سقوط مي كند، مي شكافد و آب از آنها جاري مي شود؛ اما آدمهايي هستند كه قطره اشكي هم از چشمشان نمي آيد، هر چه آنان را موعظه كني، هيچ تأثيري نمي پذيرند. اين همان حالتي است كه فرمود: «وَأماتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنايَتِي». فقط يك چيز مي تواند همه پستيها را تغيير دهد و آن پذيرش توبه از سوي پروردگار جهانيان است. پروردگارا! تو را به حقّ اوليائت قسم مي دهيم توفيق توبه نصوح به همه ما مرحمت بفرما.

 

دسته ها : مذهبي

[نعمت ميلاد پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم]

ماه ربيع الاول همانگونه كه از اسم آن پيداست بهار ماه ها مي باشد، به جهت اينكه آثار رحمت خداوند در آن هويداست. در اين ماه ذخاير بركات خداوند و نورهاي زيبايي او بر زمين فرود آمده است. زيرا ميلاد رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در اين ماه است و مي توان ادعا كرد از اول آفرينش زمين رحمتي مانند آن بر زمين فرود نيامده است زيرا برتري اين رحمت بر ساير رحمت هاي الهي مانند برتري رسول خدا بر ساير مخلوقات است. و همانطور كه او داناترين مخلوقات خداوند و برترين آنها و سرورشان و نزديكترين آنها به خداوند و فرمانبردارترين آنها از او و محبوبترين شان نزد او مي باشد، اين روز نيز برتر از ساير روزهاست. و گويا روزي است كه كامل ترين هديه ها، بزرگترين بخشش ها، شامل ترين رحمت ها، برترين بركت ها، زيباترين نورها و مخفي ترين اسرار در آن پي ريزي شده است.

پس بر انسان مسلمان كه برتري رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را قبول داشته و مراقب رفتار با مولايش مي باشد واجب است اين روز را به گونه اي وصف ناپذير برتر از هر وقت و روز ديگري بداند. چون در مثل چنين روزي سرچشمه فضايل و برتري ها بر اين امت فرود آمد، تمام بركت هاي نبوت و امامت و كتاب و شريعت فقط با وجود رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آشكار شد كه ابتداي آن در اين روز مبارك بود. و زماني كه با عقل و شرع برتري اين روز ثابت شد، بر مسلمان مراقب واجب است با تمام تلاش خود در شكرگزاري اين نعمت بزرگ كوشش و سعي كند كه اين رحمت وسيع را توسعه داده و اين روز را بزرگترين عيد خود بداند، با طاعات تام و تمام به خداوند نزديك شده و با توسلات كامل به رسول خدا توسل پيدا كند.

وقايع ماه ربيع الاول

شب اوّل:

اين شب به نام «ليلة المبيت» مزيّن است، در اين شب يك حادثه مهمّ تاريخي واقع شد و آن اين كه در سال سيزدهم بعثت، رسول خدا صلي الله عليه وآله از مكّه به قصد هجرت به سوي مدينه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گرديد و امير مؤمنان علي عليه السلام براي اغفال دشمنان، فداكارانه در بستر رسول خدا صلي الله عليه و آله خوابيد و مشركان قريش كه خانه رسول خدا صلي الله عليه و آله را محاصره كرده بودند، به گمان آن كه رسول خدا صلي الله عليه و آله در بسترش آرميده است، تا صبح منتظر ماندند و چون صبحگاهان با شمشيرهاي برهنه به منزل آن حضرت هجوم بردند تا رسول اللّه صلي الله عليه و آله را بكشند، علي عليه السلام را ديدند كه از آن بستر برخاست! بدين سان، رسول خدا صلي الله عليه و آله در فرصتي مناسب خود را از چنگال مشركان قريش نجات داد و علي عليه السلام نيز با اين فداكاري، عشق و علاقه و برادري خود را نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آلهنشان داد؛ اين در حالي بود كه هر زمان ممكن بود كسي را كه در بستر خوابيده به قتل برسانند.

آيه شريفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ؛ بعضي از مردمِ (با ايمان و فداكار) جان خود را در برابر خشنودي خدا مي فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(سوره بقره، آيه 207) در حقّ آن حضرت نازل شد.

سال هجرت رسول خدا صلي الله عليه وآله مبدأ تاريخ مسلمانان است و تحوّلي عظيم در جهان اسلام روي داد.

روز هشتم:

در روز هشتم ربيع الأوّل، سال 206، شهادت امام حسن عسكري عليه السلام طبق روايتي واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن ـ عجّل الله تعالي فرجه الشريف ـ آغاز گرديد.

روز دهم:

روز ازدواج رسول خدا صلي الله عليه و آله با حضرت خديجه كبري عليها السلام است در حالي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله 25 ساله بود و حضرت خديجه عليها السلام 40 ساله. به همين مناسبت روزه اين روز به عنوان شكرگزاري مستحب شمرده شده است.

روز دوازدهم:

اين روز مطابق نظر مرحوم شيخ كليني و مسعودي و همچنين مشهور ميان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبيّ مكرّم اسلام صلي الله عليه و آله است.

همچنين در اين روز، رسول خدا صلي الله عليه وآله بعد از 12 روز كه مسير راه ميان مكّه و مدينه را پيمود وارد مدينه گرديد. و نيز روز انقراض دولت بني مروان در سال 132 است.

روز چهاردهم:

در سال 64 در چنين روزي، يزيد بن معاويه به هلاكت رسيد.

وي پس از سه سال و نُه ماه خلافت كه همراه با جنايات عظيمي بود - كه مهمترين آن واقعه كربلا و شهادت ابي عبداللّه الحسين عليه السلام و يارانش مي باشد - در سنّ سي و هفت سالگي در منطقه «حوران» زندگي ننگينش به پايان رسيد؛ جنازه اش را در دمشق دفن كردند؛ ولي اكنون اثري از او نيست.

شب هفدهم:

طبق روايات مشهور شيعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبيا، رسول معظّم اسلام صلي الله عليه و آله است و شب بسيار مباركي است.

همچنين يكسال قبل از هجرت رسول خدا صلي الله عليه و آله، در چنين شبي معراج آن حضرت صورت گرفت.

روز هفدهم:

همان گونه كه گفتيم مشهور ميان علماي اماميّه آن است كه روز هفدهم ربيع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه صلي الله عليه و آله است و معروف آن است كه ولادتش در مكّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفيل بوده است. (عام الفيل سالي است كه ابرهه با لشكرش كه بر فيل سوار بودند به قصد تخريب كعبه آمد، ولي همگي نابود شدند).

همچنين در چنين روزي در سال 83 هجري قمري، ولادت امام صادق عليه السلام واقع شده است و از اين جهت نيز بر اهمّيّت اين روز افزوده شده است.

ماه ربيع الأوّل گرچه آغاز آن آميخته با خاطره غم انگيز و اندوه بار شهادت امام حسن عسكري عليه السلام است، ولي از آن جا كه ميلاد مبارك حضرت ختمي مرتبت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مطابق روايت معروف، در هفدهم اين ماه و طبق روايت غيرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و ميلاد حضرت صادق عليه السلام نيز در هفدهم اين ماه است، ماه شادي و جشن و سرور است.

از آن جا كه هجرت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كه سرچشمه دگرگونيِ عميق در جهانِ اسلام و عزّت و شوكت مسلمين شد، و همچنين داستان «ليلة المبيت» در اين ماه واقع گرديده، و آغاز امامت پربركت حضرت بقية اللّه ارواحنا فداه همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نيز مي باشد؛ در مجموع از ماه هاي بسيار پر بركت و پر خاطره است، كه سزاوار است، همه علاقه مندان مكتب اهل بيت عليهم السلام آن را ارج نهند و گرامي بدارند.

اعمال مشترك اول هر ماه

دعاي هنگاه رؤيت هلال

هنگام رؤيت هلال اين دعا را كه در «صحيفه سجّاديه» آمده است بخواند كه بسيار پرمعناست:

أَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِيعُ الدَّائِبُ السَّرِيعُ الْمُتَرَدِّدُ فِي مَنَازِلِ التَّقْدِيرِ الْمُتَصَرِّفُ فِي فَلَكِ التَّدْبِيرِ آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ وَ أَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ وَ جَعَلَكَ آيَةً مِنْ آيَاتِ مُلْكِهِ وَ عَلامَةً مِنْ عَلامَاتِ سُلْطَانِهِ فَحَدَّ بِكَ الزَّمَانَ وَ امْتَهَنَكَ بِالْكَمَالِ وَ النُّقْصَانِ وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ وَ الْإِنَارَةِ وَ الْكُسُوفِ فِي كُلِّ ذَلِكَ أَنْتَ لَهُ مُطِيعٌ وَ إِلَي إِرَادَتِهِ سَرِيعٌ سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ مِنْ أَمْرِكَ وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِي شَأْنِكَ جَعَلَكَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكَ وَ خَالِقِي وَ خَالِقَكَ وَ مُقَدِّرِي وَ مُقَدِّرَكَ وَ مُصَوِّرِي وَ مُصَوِّرَكَ،

اي آفريده فرمانبردار، رونده كوشا و شتابان، رفت وآمدكننده در منزلگاههاي معيّن، اي متصرف در چرخ گردان تدبير، ايمان آوردم به آن كس كه با تو تاريكي ها را روشن كرد، و آنچه را كه به سختي مي توان يافت آشكار ساخت و تو را نشانه اي از نشانه هاي چيرگي، و علامتي از علائم قدرت خود قرار داد، پس زمان را به تو محدود ساخت، و گاهي تو را به نقص و گاهي به كمال، و وقتي به طلوع، و زماني به غروب، و حالتي پر نور، و حالتي گرفته، مسخّر خويش نمود، تو در تمام اين حالات مسّخر اويي، و به سوي اراده اش شتاباني، منزّه است او چه عجيب است تدبيري كه در حق تو به كار برده، و چه دقيق است آنچه درباره تو انجام داده، تو را كليد ماهي تو براي كارهايي نو ساخته، پس از پروردگار كه پروردگار من وتوست، و آفريننده من وتوست، و مهار مقدّرات من و تو در كف قدرت اوست، و صورتگر من و توست،

أَنْ يُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَكَ هِلالَ بَرَكَةٍ لا تَمْحَقُهَا الْأَيَّامُ وَ طَهَارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ هِلالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ وَ سَلامَةٍ مِنَ السَّيِّئَاتِ هِلالَ سَعْدٍ لا نَحْسَ فِيهِ وَ يُمْنٍ لا نَكَدَ مَعَهُ وَ يُسْرٍ لا يُمَازِجُهُ عُسْرٌ وَ خَيْرٍ لا يَشُوبُهُ شَرٌّ هِلالَ أَمْنٍ وَ إِيمَانٍ وَ نِعْمَةٍ وَ إِحْسَانٍ وَ سَلامَةٍ وَ إِسْلامٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَي مَنْ طَلَعَ عَلَيْهِ،

مي خواهم كه بر محمّد و خاندانش درود فرستد، و تو را ماه بركتي قرار دهد، كه گذشت روزگاران آن را از بين نبرد و ماه پاكي كه گناهان آن را آلوده نگرداند، هلال ايمني از آفات، و سلامتي از زشتيها، هلال خوش طالعي بركنار از بد يمني، و مباركي بدون گرفتاري و آسايش بدون دشواري و خير بدون شرّ، هلال ايمني و امان، و نعمت و احسان و سلامت و اسلام، خدايا بر محمّد و خاندانش درود فرست، و ما را از پسنديده ترين كساني قرار ده كه اين ماه بر آنان طلوع كرده،

وَ أَزْكَي مَنْ نَظَرَ إِلَيْهِ وَ أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ وَ وَفِّقْنَا اللَّهُمَّ فِيهِ لِلطَّاعَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ اعْصِمْنَا فِيهِ مِنَ الْآثَامِ وَ الْحَوْبَةِ وَ أَوْزِعْنَا فِيهِ شُكْرَ النِّعْمَةِ وَ أَلْبِسْنَا فِيهِ جُنَنَ الْعَافِيَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَيْنَا بِاسْتِكْمَالِ طَاعَتِكَ فِيهِ الْمِنَّةَ إِنَّكَ أَنْتَ الْمَنَّانُ الْحَمِيدُ وَ صَلَّي اللَّهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ وَ اجْعَلْ لَنَا فِيهِ عَوْنا مِنْكَ عَلَي مَا نَدَبْتَنَا إِلَيْهِ مِنْ مُفْتَرَضِ طَاعَتِكَ وَ تَقَبَّلْهَا إِنَّكَ الْأَكْرَمُ مِنْ كُلِّ كَرِيمٍ وَ الْأَرْحَمُ مِنْ كُلِّ رَحِيمٍ آمِينَ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ

و پاكيزه ترين كساني كه به آنها نظر نموده، و خوشبخت ترين كساني كه در آن به بندگي تو گردن نهاده اند، و ما را در اين ماه توفيق توبه عنايت كن، و از گناه حفظ فرما، و از انجام نافرماني ات بازدار، و اداي شكر نعمتت را به ما ارزاني كن، و لباسهاي عافيت را بر ما بپوشان، و به سبب انجام طاعت كامل، نعمتت را در اين ماه بر ما تمام كن، زيرا كه تو بس بخشنده ستوده اي، و درود خدا بر محمّد و خاندان پاكش، و براي ما از جانب خود در اين ماه مددي برسان، بر انجام آنچه ما را به آن خوانده اي از اطاعت واجبت، و آن را بپذير، همانا تو كريم تر از هر كريمي، و مهربان تر از هر مهرباني، آمين آمين اي پروردگار جهانيان.

خواندن سوره حمد

خواندن هفت بار سوره «حمد» براي رفع درد چشم

پنير خوردن

اندكي پنير خوردن، چه روايت شده: هركه خود را به خوردن آن در اول هر ماه مقيّد كند، اميد است در آن ماه حاجتش ردّ نشود.

نماز شب اوّل ماه

در شب اوّل دو ركعت نماز بجا آورد، در هر ركعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند، و از خدا بخواهد او را از هر ترس و دردي ايمن گرداند، و در آن ماه حادثه اي را نبيند كه ناپسند او باشد.

نماز روز اوّل ماه

خواندن نماز اوّل ماه در روز اوّل، و آن دو ركعت است، در ركعت اوّل بعد از «حمد»، سي مرتبه «قل هو اللّه احد» مي خواند (به عدد روزهاي ماه) و در ركعت دوم سي مرتبه «انّا انزلناه»، و بعد از نماز صدقه اي در راه خدا مي دهد؛ (و اگر مستحقّي حاضر نيست، براي او كنار بگذارد) در بعضي از روايات اسلامي آمده است، هر كس چنين كند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.

در بعضي از احاديث آمده است: بعد از نماز، اين دعا را (كه پر معنا و پر بركت و مشتمل بر آيات گرانبها و مناسبي از قرآن مجيد است) بخواند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلا عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرا مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ

به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهرباني اش هميشگي است، هيچ جنبنده اي در زمين نيست، مگر اينكه روزي او بر خدا است و قرارگاه و امانگاهش را خدا مي داند، همه اينها در كتابي روشن است. به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهرباني اش هميشگي است، اگر خدا به تو زياني رساند، جز او كسي برطرف كننده آن نيست، و اگر خيري را براي تو بخواهد، فضل او را بازگرداننده اي نيست، آن را به هركس از بندگانش بخواهد مي رساند، و او آمرزنده و مهربان است. به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهرباني اش هميشگي است، خدا به زودي پس از دشواري آساني قرار مي دهد، آنچه خدا خواست همان شود، نيرويي نيست مگر به خدا، خدا ما را بس است و نيكو كارگشايي است، كارم را به خدا وامي گذارم كه خدا بيناي به بندگان است، معبودي جز تو نيست، من از ستمكاران بودم، پروردگارا من به آنچه از خير برايم فرود آري نيازمندم، پروردگارا مرا تنها مگذار، كه تو بهترين وارثاني.

روزه گرفتن

از اموري كه بر آن تأكيد شده است، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علاّمه مجلسي رحمه الله در «زاد المعاد» مي گويد: مطابق مشهور، اين سه روز، پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه وسط ماه است.

سنّت است كه همه ماه شعبان را روزه بدارد و در ده ماه ديگر، سه روز آن را، روزه بگيرد. و اگر اين سنّت از او فوت شد، قضاي آن را بجا آورد و حتّي اگر در تابستان انجام آن دشوار باشد، در زمستان قضا نمايد.

در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است: «كسي كه اين سه روز را روزه مي گيرد، مراقب باشد، با كسي جدال و تندخويي نكند و اگر نسبت به او جسارتي شد، درگذرد. و اگر در اين ايّام روزه باشد و به منزل برادر مؤمني رفت و از او خواسته شد كه افطار كند، اجابت دعوت مؤمن و افطار كردن، هفتاد برابر برتر است از روزه داشتن».

به هر حال سه روز روزه گرفتن در هر ماه [به نحوي كه گذشت] پاداش فراواني دارد و مورد تأكيد قرار گرفته است.

اعمال ماه ربيع الاوّل

روز اوّل:

علما گفته اند مستحب است، به شكرانه هجرت موفّقيت آميز رسول خدا صلي الله عليه و آله اين روز را روزه بگيرند و صدقه و انفاق و احسان نمايند، و همچنين زيارت آن بزرگوار، در اين روز مناسب است.

مرحوم «سيّد بن طاووس»، دعايي را براي اين روز در كتاب اقبال نقل كرده است.

روز دوازدهم:

در اين روز دو ركعت نماز مستحب است كه در ركعت اوّل بعد از حمد، سه مرتبه سوره «قل يا ايّها الكافرون» و در ركعت دوم بعد از حمد، سه مرتبه سوره «توحيد» خوانده شود.

روز هفدهم:

همان گونه كه قبلا گفته شد اين روز مطابق نظر مشهور علماي اماميّه، روز ولادت رسول خدا صلي الله عليه و آله و همچنين ميلاد امام صادق عليه السلام است و روز بسيار مباركي است و داراي اعمالي مي باشد:

1) غسل؛ به نيّت روز هفدهم ربيع الاوّل.

2) روزه؛ كه براي آن فضيلت بسيار نقل شده است، از جمله در رواياتي از ائمّه معصومين عليهم السلام آمده است: كسي كه اين روز را روزه بدارد، خداوند براي او ثواب روزه يكسال را مقرّر مي فرمايد.

3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال كردن مؤمنان و به زيارت مشاهد مشرّفه رفتن.

4) زيارت رسول خدا صلي الله عليه و آله از دور و نزديك؛ در روايتي از آن حضرت آمده است: هر كس بعد از وفات من، قبرم را زيارت كند مانند كسي است كه به هنگام حياتم به سوي من هجرت كرده باشد، اگر نمي توانيد مرا از نزديك زيارت كنيد، از همان راه دور به سوي من سلام بفرستيد (كه به من مي رسد).

مراسم 28 اربعين ماه در حوزه علميه خواهران برگزار گرديد. در اين مراسم جناب آقاي علاءالديني امام جمعه محترم شهرستان به ايراد سخنراني پرداختند و جناب آقاي لقايي مديحه سرايي نمودند.

دسته ها : مذهبي - شهادت
X