صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 184778
تعداد نوشته ها : 212
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

انتظار، سرفصل اميد به آينده‌اي روشن و مايه عشق و شور و اميد و تلاش براي آماده‌سازي خود و جامعه براي آمدن و ظهور امام منتظر است. انتظار، هرگز يك روحيه بازدارنده، فلج‌كننده و يأس‌آور نيست، بلكه موجب دوركردن عنصر بدبيني به آينده، از نهاد انسان در جامعه بشري است. انتظار، معيار ارزش انسان‌ها است. آرزوها و آمال انسان‌ها معيار خوبي براي سنجش ميزان رشد و تعالي آن‌ها است. آرزوهاي متعالي، حكايت از كمال روح و رشد شخصيت انسان‌ها مي‌كند؛ برعكس آرزوهاي حقير و بي‌ارزش، نشان از بي‌اهميتي و رشدنيافتگي افراد دارد. آرزوها، انسان را به حركت وا مي‌دارد.

انتظار، اعتراض دائمي برضد بي‌عدالتي‌ها است؛ نجات از سكون و ركود است، ‌در صحنه‌بودن است. انتظار، نقش مهمي در سازندگي، پويايي و اصلاح فرد و جامعه در زمان غيبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظايفي كه براي او شمرده شده است عمل كند، به الگوي مطلوب انسان ديندار دست مي‌يابد.

انتظار مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اقتداي به او، ‌بيعت با او و سرسپاري به فرمان او است؛ سنگرباني عقيده، مرزباني انديشه و مبارزه در راه پاسداري از حريم دين و ولايت است. انتظار فرج، كار است، حركت است، تلاشي هدفمند است و با بي‌هدفي، سكون و تن‌آسايي سازگاري ندارد. مگر مي‌شود در انتظار سرسبزي روزگاران بود و در فصل برگ‌ريزان، از پا نشست؟

منتظر، تلاشگري نستوه است كه برابر هر انحرافي مي‌ايستد و با الهام از شيوه و آيين امام و مقتداي مورد انتظار خويش، در راه اصلاح خود و جامعه‌اش به جهاد و مقاومت مي‌پردازد. از آن زمان كه فرشتگان الهي به امر خدا، برابر حضرت آدم عليه السلام سر به سجده فرود آوردند، بحث از انتظار موعودي از سلاله آخرين پيامبر الهي به ميان آمد. ديگر اين، وظيفه تمام فرستادگان آسماني شد كه منتظر باشند و ديگران را هم به انتظار دعوت كنند. آن زمان كه لوط، برابر فاسدان قوم خود قرار گرفت و گفت: «كاش براي مقابله با شما قدرتي داشتم يا به تكيه‌گاهي استوار پناه مي‌جستم»(1) انديشه انتظار قائم، در روح و جانش جاري بود. امام صادق عليه السلام فرمود: 

حضرت لوط  عليه السلام اين سخن را نگفت، مگر براي تمناي دسترسي به قدرت قائم ما. و آن تكيه‌گاه استوار، چيزي نبود، جز استواري و توانايي ياران او ... (2).

انتظار، در زمان غيبت و عدم حضور ظاهري امام در جامعه، به نوعي، اعلام پذيرش ولايت و امامت آخرين وصي پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم است و همين انتظار موجب مي‌شود ارتباط شيعيان با امامشان ـ اگرچه به صورت ارتباط قلبي و معنوي ـ حفظ شود.

 

 

 

اما به‌راستي منتظر واقعي كيست؟...

منتظر واقعي، كسي است كه به امامش معرفت داشته باشد؛ يعني اعتقاد به ولايت و معرفت به شخصيت او. اعتقاد به ولايت، تعهد و پيماني است كه جز با اطاعت كامل نمي‌شود. كسي منتظر واقعي است كه علاوه بر خودسازي به ديگرسازي نيز بپردازد، تا از اين طريق، زمينه‌هاي ظهور آن حضرت را فراهم سازد.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم پيش از اين‌كه ستاره پرفروغ امامت امامان عليهم السلام طلوع كند، برترين جهاد امتش را انتظار فرج دانسته است؛ زيرا انتظار فرج، انتظار جهاد و انقلابي عظيم بر ضد تمام ظلم‌ها و جنايت‌ها و اجراي عدالت به تمام معنا در سراسر جهان است. حضرت علي  عليه السلام در حديثي فرموده است:

كسي كه در انتظار اقامه نماز به سر برد، در طي زمان انتظارش، در حال نماز به شمار مي‌رود.(3)

پس كسي كه در انتظار اقامه دين حق و برپايي دستورهاي الهي در سراسر جهان است، چه پايگاه و منزلتي دارد؟ در زندگي ظاهري دنيا، هر امام، در عصر خود به حمايت و ياري پيروان و شيعيان خود نياز دارد. امام، اگر علي عليه السلام هم باشد، اگر حمايتگري نيابد و شاهد خيانت دوستان باشد، مجبور به خانه نشيني است، تا چه رسد به امامي كه در غيبت به‌سر مي‌برد و انقلاب بسيار عظيمي در پيش دارد كه فقط با حمايت پيروان و شيعيانش تحقق خواهد پذيرفت.

 

اگر منتظر بازگشت يوسف زهراييم، آيا آماده استقباليم؟...

عاشق و دلباخته گل نرگس، منتظر نشانه و علامت نيست؛ بلكه منتظر خود حضرت است و مي‌داند اين آمادگي، جز با اطاعت از فرامين آن امام بزرگوار، به‌دست نمي‌آيد.

حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف  فرمود:

پس هر يك از شما بايد به آنچه به وسيله آن به دوستي ما نزديك مي‌شود عمل كند و آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتي نزديك نمايد دوري كند؛ زيرا فرج ما آني و ناگهاني فرا مي‌رسد.

اين حديث، وظيفه ما را به خوبي مشخص مي‌كند و ما را متوجه اين امر مي‌كند كه در هر حال بايد آماده ظهور حضرت باشيم. امام صادق عليه السلام فرموده است:

براي ظهور و قيام حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف خود را مهيا سازيد؛ گرچه اين آمادگي در حد فراهم كردن يك تير باشد.(4)

حضرت، براي برپايي عدالت، قيام مسلحانه مي‌كند. در حقيقت، اين حديث مي‌خواهد بگويد كسي كه طالب ظهور آن حضرت است، بايد در جهت زمينه‌سازي نهايت جهاد و كوشش را بنمايد.

 

 

 

امام هادي عليه السلام فرمود:

قائم آل محمد، مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه واجب است در زمان غيبتش منتظر او باشند و زمان ظهورش، مطيع باشند.

بنابراين امام معصوم در اين حديث، انتظار امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را واجب دانسته است.

با توجه به جايگاه بلندي كه انتظار در مكتب شيعه دارد و تأكيدها و سفارش‌هاي فراوان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و امامان معصوم عليهم السلام بر موضوع انتظار فرج، شيعيان بايد به اين موضوع اهتمام بيشتر و توجهي درخور داشته باشند. بايد مراقب بود اعتياد به غيبت امام، گريبانگير ما نشود.

هم‌اكنون هزار و اندي سال از غيبت آن امام معصوم مي‌گذرد و هنوز اذن ظهور از ناحيه ذات اقدس اله صادر نشده است.

 

چرا تأخير؟...

يقيناً تأخير از ما است؛ زيرا طبق فرمايش مولايمان، اين ما هستيم كه يكدل نشده‌ايم و در راه او به‌طور شايسته، قدم بر نداشته‌ايم:

اگر شيعيان ما كه خداوند آنان را در بندگي‌اش ياري كند، در عهد و وفاي به ولايت ما يكدل و يك‌صدا بودند، ميمنت ديدار و ظهور ما اين‌قدر به تأخير نمي‌افتاد.(5)

عدم وفاي به عهد پيروانش، موجب محروميت جهان بشريت از اين فيض بزرگ خدايي شد. آيا جز اين است كه زندان غيبت، دستان يداللهي او را بسته است و از تزلزل و تحير بشريت در غم و اندوه به سر مي‌برد و با دلي غمگين، همگان را به دعا براي تعجيل در فرج خويش فرا مي‌خواند.

هميشه دردهايمان را براي حضرت سوغات نبريم؛ بلكه به وظايفمان مقابل حضرت كه يكي از آن‌ها دعاي بسيار براي تعجيل در ظهور او است اهميت دهيم. به راستي آيا براي ما عذري در كوتاهي از اين دعاي مهم باقي مي‌ماند؟ چرا كه بهترين و مؤثرترين عملي كه بتوان با آن پدر مهربان ارتباط برقرار كرد و بسيار در تعجيل ظهورش مؤثر مي‌باشد، دعا است.

مولاي ما! شب سياه غيبت تو بس طولاني شده است. بسياري در اين سياهي شب به سوي دنيا مي‌گريزند؛ اما سپيده دم كه آن‌ها دورش مي‌پندارند، به زودي آشكار خواهد شد.

هميشه دردهايمان را براي حضرت سوغات نبريم

دسته ها : امام زمان

راجع به اينكه امام زمان (ارواحنا له الفداء) به هنگام ظهور چه مطالبي را مي گويند و با چه سخناني آغاز خواهند نمود، رواياتي است، از جمله ي آنها روايتي است كه محدّث بزرگوار مرحوم شيخ علي يزدي حائري متوفاي سال 1333 هـ.ق نقل كرده است. او مي گويد: زماني كه قائم آل محمد عليهم السلام ظهور كند، ما بين ركن و مقام مي ايستد و پنج ندا مي دهد:

1. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الاِمام القائِم.

2. اَلا يا اَهلَ العالَم اَنَا الصَّمصامُ المُنتَقِم.

3. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً.

4. الا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين طَرَحُوهُ عُرياناً.

5. اَلا يا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين سَحَقُوهُ عُدواناً. (الزام الناصب ، ج 2 ، ص 282)

آگاه باشيد اي جهانيان كه منم امام قائم، آگاه باشيد اي اهل عالم كه منم شمشير انتقام گيرنده، بيدار باشيد اي اهل جهان كه جدّ من حسين را تشنه كام كشتند، بيدار باشيد اي اهل عالم كه جد من حسين را روي خاك افكندند، آگاه باشيد اي جهانيان كه حق جد من حسين را از روي كينه توزي پايمال كردند.

طبق اين نقل، سه نداي اخير، مخصوص و ويژه ي جد بزرگوارش امام حسين (ع) است و مصائب جگرخراش آن سيد ابرار را بازگو مي كند و اذيت و آزارهاي جانكاهي كه بر آن حضرت در صحنه ي خونين كربلا رفت، را يادآوري مي فرمايد.

 

 

 

نخست از قتل جدّ خود سخن مي گويد كه خود اعظم المصائب و بزرگترين فاجعه، در جهان اسلام به شمار مي آيد. و در كنار همين مطلب و همراه آن مصيبت تأثرانگيز و رقّت بار، عطش امام حسين (ع) را ياد مي كنند، مصيبتي كه هيچكس آن را توجيه نمي كند و حتّي درباره دشمن خود نپسنديده و روا نمي دارد و به حقيقت، لكه ننگين و عاري بر دامن بني اميه و آل زياد- عليهم اللعنه- و سپاه ديو و دد صفت كوفه و شام گرديد كه براي ابد قابل رفع و زوال و شستشو نخواهد بود. آنگاه مصيبت رقت انگيز ديگري را از جدّ خود حسين (ع) ذكر مي كنند و آن روي خاك افكندن بدن مبارك آن حجت بالغه ي الهي است كه در هيچ منطق و مكتبي روا نبوده و نيست. و همراه تذكر اين مصيبت، نكته ي ديگري را ذكر مي كنند كه دلها را مي شكافد و اشك غم و اندوه را بر گونه، روان مي سازد و آن مصيبت عريان كردن بدن نازنين آن امام معصوم و آن انسان آزاده ي خداجو و با عظمت است كه خود پناه مستضعفان و محرومان و نقطه ي بارز اميد اهل ايمان بلكه مطلق انسان ها بود.

راستي چه كسي مي تواند تحمل اين فاجعه ي بزرگ را بكند كه بدن مقدس ولي اعظم پروردگار را برهنه روي خاك بيندازند؟

در آخر، از بزرگترين فاجعه اي كه در كربلا صورت گرفت و به دست آن وحشي صفتان دور از انسانيت بر بدن مبارك حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) واقع شد، سخن مي گويند و آن موضوع كوبيده شدن نازنين پيكر تقوا و طهارت، بدن مقدس حسين (ع) است. موضوعي كه هيچ كسي كه كمترين مراتب انسانيت را دارا باشد آن را نمي پذيرد و صحّه بر آن نمي گذارد و با هيچ منطقي قابل توجيه نيست. موضوعي كه هر چند انسان به كشتن دشمن سرسخت خود رضا دهد، بدان رضا نخواهد داد. مصيبتي كه انسان متعارف و خالي از كينه و پستي، تاب شنيدن آن را ندارد و به حقيقت، انسان از وقوع آن در كربلا آن هم نسبت به بدن پسر ريحانه ي پيامبر اكرم (ص)، شرمسار و سربزير گرديد.

دسته ها : امام زمان

دعايي كه خود آن حضرت تعليم فرمودند

 و آن چنين است كه ابوالحسن محمد بن احمد بن ابي الليث گويد از ترس كشته شدن فرار كرده بمقابر قريش پناه بردم شب در عالم رويا حضرت صاحب الزمان دعائي بمن تعليم فرمود، چون بيدار شدم آن دعا را خوانده و از كشتن نجات يافتم و آن دعا اين است: اللهم عظم البلاء و برح الخفاء و انقطع الرجاء و انكشف الغطاء و ضاقت الارض و منعت السماء و اليك يا رب المشتكي و عليك المعول في الشده و الرخاء اللهم (فصل خ) صل علي محمد و آل محمد اولي الامر الذين فرضت علينا طاعتهم فعرفتنا بذلك منزلتهم ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا قريبا كلمح البصر او هو اقرب (من ذلك خ) يا محمد يا علي اكفياني فانكما كافياي و انصراني فانكما ناصراي يا مولاي يا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادركني ادركني ادركني راوي گويد: حضرت هنگام گفتن يا صاحب الزمان اشاره بسينه مبارك خود كرد (يعني صاحب الزمان منم) (نجم الثاقب باب هفتم حكايت 24.)

 نماز امام زمان

 نماز آن حضرت هر گاه خواستي آن را بخواني دو ركعت نيت مي كني نماز توسل بامام زمان و در هر ركعت چون به اياك نعبد و اياك نستعين رسيدي آن را صد مرتبه تكرار مي كني و بعد از آن بقيه حمد و سوره قل هو الله احد را خوانده و به ركوع مي روي و ذكر ركوع و سجود را در هر دو ركعت هفت مرتبه مي گوئي و بعد از فراغ و تمام شدن نماز بلا فاصله اين دعا را مي خواني: اللهم عظم البلاء و برح الخفاء و انكشف الغطاء و ضاقت الارض و منعت السماء و اليك يا رب المشتكي و عليك المعول في الشده و الرخاء اللهم صل علي محمد و آل محمد الذين امرتنا بطاعتهم و عجل الله فرجهم بقائهم و اظهر اعزازه يا محمد يا علي يا علي يا محمد اكفياني فانكما كافياي يا محمد يا علي يا علي يا محمد انصراني فانكما ناصراي يا محمد يا علي يا علي يا محمد احفظاني فانكما حافظاي يا مولاي يا صاحب - الزمان يا مولاي يا صاحب الزمان يا مولاي يا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث، ادركني ادركني ادركني الامان الامان الامان (فوز الاكبر از جمال الاسبوع ص 46).

 بعضي از ادعيه مجرب

 همان طور كه در تذكرات قبل مذكور گرديد انسان هر گونه و با هر زبان مي تواند با مولاي خود صحبت كند امام واردي وجود دارد كه تجربه شده و سزاوار است شخص مستغيث آنها را در نظر داشته باشد و بعضي از آنها چنين است:]

1 - خواندن اين دعا موثر است: يا محمد يا علي يا فاطمه و بنيها صلوات الله عليهم يا صاحب الزمان ادركني يا فارس الحجاز ادركني يا ابا القاسم المهدي ادركني و لا تهلكني (تحفه الطالب ص 131).

2- خواندن اين كلمات كه خود آن حضرت به ملا قاسم رشتي در تخت فولاد اصفهان تعليم فرمودند و ايشان نوشتند  شماره صفحه: يا محمد يا علي يا فاطمه يا صاحب الزمان ادركني و لا تهلكني (دار السلام عراقي ص 318).

3- آن چه كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله به - ابوالوفاي شيرازي تعليم فرمودند كه وقتي شمشير بگلويت رسيد به آن حضرت استغاثه كن كه تو را پناه مي دهد آن شخص هم عرضه داشت: يا مولاي يا صاحب الزمان انا مستغيث بك ابوالوفا گويد: يك مرتبه ديدم شخص اسب سواري كه در دستش حربه اي آهنين بود از آسمان فرود آمد عرضه داشتم: يا مولاي كفايت كن مرا از آن كه مرا اذيت مي كند، فرمود: كفايت كردم، پس فردا صبح فورا ابوالوفا را از زنجيرها و زندان نجات دادند وقتي از او سوال كردند به كه استغاثه كردي؟ گفت: به كسي كه غياث المستغيثين است... ((سراج الشيعه مامقاني ص 298).

4- بعضي از علماي اعلام گفته اند كه در صحرا يا مكان وسيع خلوت با سر برهنه بگويند: يا ابا القاسم اغثني، يا ابا صالح المهدي ادركني ادركني و لا تدعني فاني ذليل عاجز

5 - باز علما گفته اند شخص مستغيث اين كلمات را بگويد: (يا موعود المنتظر انظر الي المحتضر)

6- در السنه مومنين اين عبارت براي استغاثه بان حضرت جاري مي شود: [المستغاث بك يا صاحب الزمان] (3 مورد آخر در ص 55 فوز الاكبر) مولف محترم فوز الاكبر گويد: سه قسم اخير هم مظنون است كه در خواب يا بيداري خود حضرت روحي فداه به كسي تعليم فرموده باشند (با كم و بيش عبارات)

 رفتن به مكانها و مقامات مربوط به آن حضرت و متوسل شدن

 اين مطلب مسلم است كه حضرت ولي عصر روحي فداه به مكانهاي مقدس تشريف فرما مي شوند زيرا اولا: خود اهل بيت عليهم السلام بما دستور فرموده اند كه باين مكانهاي مقدس برويم و ثانيا: آن حضرت در آن مكانها ديده شده اند و بواسطه قدوم مبارك آن حضرت بقدس و معنويت آن مكانها افزوده شده است و مي توان آنها را چنين شمرد: مكه، مدينه، نجف اشرف، وادي السلام، كربلا، سامرا، كاظمين مشهد الرضا عليه السلام، قم كه مطلقا حرم و خانه خودشان است و مسجد صاحب الزمان كه مشهور به مسجد جمكران است و مقام حضرت در حله و مقام ايشان در تبريز (تحفه المهديه ص 199) و محل قبور صلحا و امام زادگان و قبور شيعيان و مساجد و حسينيه ها و ساير مكانهاي مربوط و مورد نظر ائمه عليهم السلام.

 عريضه نوشتن خدمت آن حضرت

 پنجمين راهي كه براي توسل بامام عصر ارواح - العالمين له الفداء تذكر داده مي شود توسل بوسيله عريضه است كه علماي بزرگ مانند مرحوم كفعمي و محقق سبزواري و مرحوم مجلسي و ديگران در كتب خود نوشته اند و آن بدين ترتيب است كه شخص اين عريضه را مي نويسد و قرار مي دهد بر قبر امام يا اين كه در گل پاك قرار داده و در چاه آب يا نهر جاري مي اندازي و صورت عريضه چنين است:

 بسم الله الرحمن الرحيم

 كتبت يا مولاي صلوات الله عليك مستغيثا و شكوت ما نزل بي مستجيرا بالله عز و جل ثم بك من امر قد دهمني و اشغل قلبي و اطال فكري و سلبني بعض لبي و غير خطير نعمه الله عندي اسلمني عند تخيل وروده الخليل و تبرء مني عند ترائي اقباله الي الحميم و عجزت ن دفاعه حيلتي و خانني في تجمله صبري و قوتي فلجات فيه اليك و توكلت في المسئله لله جل ثناءه عليه و عليك في دفاعه عني علما بمكانك من الله رب العالمين ولي التدبير و مالك الامور واثقا بك في الشفاعه اليه جل ثناءه في امري متيقنا لاجابته تبارك و تعالي اياك باعطاء سولي و انت يا مولاي جدير بتحقيق ظني و تصديق املي فيك في امر كذا و كذا (و بجاي كذا و كذا حاجت خود را ذكر كند) فيما لا طاقه لي بحمله و لا صبر لي عليه و ان كنت مستحقا له و لاضعافه بقبيح افعالي و تفريطي في الواجبات التي لله عز و جل فاغثني يا مولاي صلوات الله عليك عند اللهف و قدم المسئله لله عز و جل في امري قبل حلول التلف و شماته الاعداء فبك بسطه النعمه علي و اسئل الله جل جلاله لي نصرا عزيزا و فتحا قريبا فيه بلوغ الامال و خير المبادي و خواتيم الاعمال و الامن من المخاوف كلها في كل حال انه جل ثناءه لما يشاء فعال و هو حسبي و نعم الوكيل في المبدء و المال سپس در موقع انداختن، نام يكي از چهار نايب خاص آن حضرت را در غيبت صغري كه عثمان بن عمرو و محمد بن عثمان و حسين بن روح و علي بن محمد سمري بودند باين ترتيب مي برد: (مثلا) يا حسين بن روح سلام عليك اشهد ان وفاتك في سبيل الله و انك حي عند الله مرزوق و قد خاطبتك في حياتك التي لك عند الله عز و جل و هذه رقعتي و حاجتي الي مولانا عليه السلام فسلمها اليه فانت الثقه الامين (تحيه الزائر مرحوم نوري ص 318)

در خاتمه اين مختصر، صحت و سلامتي و پيروزي مسلمين جهان بالاخص علاقمندان بحضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را از خداوند متعال خواهانم و اميد است هر چه زودتر بظهور آن حضرت جهان را مملو از عدالت بفرمايد و باشخاص خير و وظيفه شناس همچون مومني كه مسبب انتشار اين جزوه است خير دنيا و آخرت مرحمت بفرمايد و ايشان را بظهور آن حضرت نائل گرداند. محب محبين المهدي محمد باقر شريعت پناه اصفهاني مقيم تهران شهر رجب المرجب سال 1398 هجري قمري

پرهيز از افراط و تفريط:

امام زمام (عج) در توقيعي مي فرمايند:

«تقوا پيشه كنيد، تسليم ما باشيد و كار را به ما واگذاريد كه بر ماست شما را از سرچشمه سيراب بيرون آوريم چنانكه بردن شما به سرچشمه از سوي ما بود ... به سمت راست ميل نكنيد و به سوي چپ نيز منحرف نشويد.» (1)

 

توجه به آن حضرت همراه با محبت

امام زمان (ع) در توقيع شريفي خطاب به شيعيان مي فرمايند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستي به سوي ما قرار دهيد و در مسير دستورات روشن و قطعي دين حركت كنيد كه همانا من براي شما خيرخواهي مي كنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نيكو بودن شما و رحمت و مهربانيمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمي پرداختيم.»(2)

 

ولايت حضرت علي (ع)

در تشرف مرحوم علي بغدادي (ره) در مسير كاظمين، ايشان پرسش هايي را از محضر امام زمان (ع) مي پرسد از جمله مي گويد:

پرسيدم: «روزي نزد مرحوم شيخ عبدالرزاق كه مدرس حوزه بود، رفتم. شنيدم كه بر روي منبر مي گفت: كسي كه در طول عمر خود روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج عمره بجاي بجاي آورد و در ميان صفا و مروه بميرد ولي از دوستداران و محبان و مواليان اميرالمؤمنين (ع) نباشد براي او چيزي محسوب نمي شود.» امام زمان (ع) فرمودند: «آري والله براي او چيزي نيست.»

 

توسل به حضرت زينب (ع) جهت تعجيل در فرج

در تشرف آقا شيخ حسن سامرايي (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) كه فرج مرا نزديك گرداند.» (3)

 

عرضه اعمال به محضر مقدس امام زمان (عج)

در تشرف مرحوم شيخ محمد طاهر نجفي (ره) خادم مسجد كوفه، حضرت مي فرمايند: «آيا ما شما را هر روز رعايت نمي كنيم؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمي شود؟»

 

شيعيان چرا ما را نمي خواهند؟!

مرحوم حاج محمد علي فشندي تهراني (ره) مي گويد كه در مسجد جمكران سيدي نوراني را ديدم، با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديك گردد. حضرت فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند. اگر بخواهند و دعا كنند فرج ما مي رسد.»

 

اخلاص در عمل

يكي از علماي بزرگ اصفهاني مي گويد: «شبي در عالم رؤيا امام زمان (ع) را ديدم. به ايشان عرض كردم چه كنم كه به شما نزديك شوم؟» فرمودند: «عملت را عمل امام زمان (ع) قرار بده.» من به ذهنم رسيد كه يعني در مورد هر كاري ببين اگر امام زمان (ع) اين كار را مي كند تو هم انجام بده. پرسيدم: «چه كنم كه در اين امر موفق باشم؟!» فرمود: «الاخلاص في العمل؛ يعني، در كارهاي خود اخلاص داشته باش.»(4)

 

بردباري و شكيبايي

در تشرف مرحوم سيد كريم پينه دوز (ره) از اخيار تهران كه در خانه اجاره اي زندگي مي كرده است و با پايان يافتن مدت اجاره دچار رنج و زحمت مي گردد ضمن اينكه به او بشارت مي دهند، نگران نباشيد منزل درست مي شود مي فرمايند: «دوستان ما بايد در فراز و نشيب ها شكيبا و بردبار باشند.»(5)

 

تحصيل معارف اهل بيت (ع)

مرحوم آيت الله ميرزا مهدي اصفهاني (ره) كه سال ها در نجف اشرف نزد علماي بزرگ دانش آموخته بود و اجازه اجتهاد از مرحوم آيت الله ناييني (ره) داشت و به دنبال درك حقايق، مباحث فلسفه را نزد استادان فن تا بالاترين رتبه خوانده بود؛ مي گويد: «ديدم دلم آرام نگرفته و به درك حقايق عالم توفيق نيافته ام. رو به عرفان آوردن و مدتي از محضر استاد عارفان و سالكان آقا سيد احمد كربلايي (ره) استفاده مي كردم تا از نظر ايشان به حد كمال قطبيت و فناء في الله رسيدم. اما ديدم اين مطالب و اين رفتارها با ظواهر قرآن و سخنان اهل بيت عليهم السلام موافق نيست و به آرامش و اطمينان قلب نرسيده بودم.» مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني (ره) تنها راه نجات را در توسل به پيشگاه حضرت مهدي (ع) مي بيند، به همين جهت مي گويد: «خود را از بافته هاي فلاسفه و افكار عرفان خالي كردم و با كمال اخلاص و توبه به آن حضرت توسل پيدا كردم. روزي در وادي السلام نزد قبر حضرت هود و صالح عليهماالسلام در حال تضرع و توسل بودن كه حضرت صاحب الزمان (عج) را مشاهده كردم.» ايشان فرمودند: «طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَيرِ طَريقِنا اَهل البيت مُساوِقَّ لِلأنكارنا و قَد اَقامني الله و انا الحُجّه بنُ الحسن؛ يعني، جست و جوي معارف و شناخت طريق از غير مسير ما اهل بيت طهارت مساوي است با انكار ما و همانا خداوند مرا براي هدايت بشر برپا داشته است و من حجه بن الحسن هستم.» مرحوم اصفهاني (ره) مي گويد: «پس از آن از فلسفه و عرفان بيزاري جستم و تمامي نوشته هاي خود را در اين موارد به رودخانه ريختم و به سوي قرآن و احاديث پيامبر (ص) روي آوردم.»

 

كمك به مردم

در توقيعي شريف، به مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني (ره) دستور دادند: «اُرخِص نَفسَك وَ اَقبِل مجلِسَك فِي الدِّهليز واقضِ النّاس نحن نَنصُركُ؛ يعني، خودت را براي مردم ارزان كن! و در دسترس همه قرار بده و محل نشستن خود را در دهليز خانه ات قرار بده تا مردم سريع و آسان با تو ارتباط داشته باشند و حاجت هاي مردم را برآورد، ما ياريت مي كنيم.»(6)

 

X