صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 184821
تعداد نوشته ها : 212
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 اسلام، با آن آيين مترقى و پيشرفته خود، براى زن ارزش و احترام بسيارى قايل است. زن در مفهوم انسانيت با مرد هيچ‏گونه فرقى ندارد و مرد را بر او امتيازى نيست. زن، مانند مرد، عضو كامل جامعه است و شخصيت حقوقى مستقل دارد. زن در جامعه‏ى اسلامى برخوردار از استقلال فكرى و اقتصادى است و در زندگى خود، در تصميم‏گيرى آزاد است و به ميل خود بر اساس موازين شرعى مى‏تواند با هر كه بخواهد ازدواج كند. 
زن از لحاظ شخصيت حقوقى تا آنجا مستقل است كه مى‏تواند براى شير دادن مولودش از شوهرش مزد مطالبه كند و بدون دخالت شوهر مى‏تواند كشاورزى يا تجارت كند.
اسلام دست به يك عمل انقلابى زد كه پيش از آن بى‏سابقه بود و آن عبارت است از شركت زنان در جنگ. 
در جنگ «خيبر» كه در سال هفتم هجرى روى داد، تعدادى از زنان اجازه يافتند، در جنگ شركت نمايند. «ابن اسحاق» از زنى كه در اين جنگ شركت جسته بود، چنين روايت مى‏كند: هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم عازم جنگ خيبر بود، من با تنى چند از زنان قبيله بنى‏غفار به نزد آن حضرت رفتيم تا به ما اجازه شركت در جنگ جهت مداواى مجروحان و زخم ديدگان و كمك‏هاى ديگرى كه از ما برمى‏آمد، بدهد و به همراه لشكر اسلام باشيم. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم به ما اجازه شركت داد و فرمود: به اميد خدا! 
ما به همراه مسلمين عازم خيبر شديم و تا پايان جنگ به پرستارى و مداواى مجروحان پرداختيم. چون كار جنگ پايان يافت و مسلمانان پيروز شدند، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم در تقسيم غنايم جنگى براى ما سهمى قايل شد. از آن جمله گردنبندى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم آن را به عنوان غنيمت جنگى به من داد. من هرگز آن را از خود دور نكرده و نخواهم كرد. 
گردنبند اين زن همچنان باقى بود تا آنكه مرگش فرارسيد. به هنگام مرگ، وصيت كرد كه آن را با وى دفن كنند. 
به آيات قرآن كه مراجعه كنيم مى‏بينيم، حقوق و تكاليف زن و مرد مساوى است: «زنان و مردان نسبت به يكديگر حقوق متقابل دارند.» 
يعنى همان طورى كه زن و مرد از لحاظ عقل و شعور و هوش متساوى‏اند و در مفهوم انسانيت هيچ‏گونه تفاوتى با يكديگر ندارند، از لحاظ حقوق و تكاليف نيز برابرند. هرگونه تكليف و حقى كه زن نسبت به مرد دارد، عينا مرد همان حق و تكليف را نسبت به زن بايد داشته باشد. از اين جهت است كه «ابن‏عباس (ره)» مى‏گويد: به حكم همين آيه شريفه، من ناچارم خودم را براى همسرم آرايش كنم، همانگونه كه او خودش را براى من آرايش مى‏كند. 

دسته ها : مذهبي

 زنان عرب در دوره‏ى قبل از اسلام، نه تنها از حقوق اوليه انسانى بهره‏اى نداشتند، بلكه از هر حيوانى پست‏تر و زبون‏تر به شمار مى‏رفتند. با زنان و دختران، مانند چهارپايان رفتار مى‏كردند و آنان را به صورت كالا در معرض خريد و فروش قرار مى‏دادند. 
زنده به گور كردن دختران در ميان پاره‏اى از اعراب به ويژه طايفه اسد و تميم رواج داشت. اينان، به خاطر حماقت و نادانى، دخترانشان را زنده به گور مى‏كردند. 
اين عمل جنون‏آميزشان بدان خاطر بود كه مبادا دخترانشان در جنگ به اسارت دشمن درآيند و موجب ننگ و عارشان گردند و نيز معتقد بودند، اگر دخترانشان با افراد بيگانه ازدواج كنند، سبب ازدياد نفوس‏شان گشته و در نتيجه به روزيشان افزوده خواهد شد و اين، موجب شكست اينان مى‏شود، ولى قرآن كريم علت اصلى كشتن فرزندان را فقر و ندارى و تنگدستى مى‏داند. 
«فرزندانتان را از بيم تنگدستى مكشيد. ما به آنان و به شما روزى مى‏رسانيم.»
«فرزندانتان را از بيم ندارى و تنگدستى مكشيد. ما به شما و آنان روزى مى‏رسانيم.»
در اين دو آيه شريفه علت اصلى فرزندكشى بيم ندارى و گرسنگى معرفى شده است. 
به هر حال، چه عامل اقتصادى و چه عوامل ديگر، هرچه باشد، سبب شدند كه زنده به گور شدن دختران در ميان اعراب جاهلى به صورت رسم و عادت درآيد و به ديگر قبايل سرايت كند. 
قرآن كريم درباره وضع زن در جاهليت و عكس‏العمل مرد نسبت به او چنين مى‏فرمايد: «وقتى به مردى خبر داده مى‏شد كه دخترى پيدا كرده، رنگش از خشم تيره مى‏شد و از روى شرمندگى از انظار مردم پنهان مى‏گشت. سپس يا با نهايت بى‏علاقگى از دختر نوزاد، نگهدارى مى‏كرد و يا كودك بى‏گناه را زير خاك پنهان مى‏نمود.» (4) 
نحوه دختركشى در ميان قبايل عرب، متفاوت بود. بعضى نوزاد دختر را سر مى‏بريدند و بعضى ديگر از بالاى كوه پرتاب مى‏كردند و گروهى نيز در آب غرق مى‏كردند.

دسته ها : مذهبي

فاطمه (عليها السلام) در نزد مسلمانان برترين و والامقام ترين بانوي جهان در تمام قرون و اعصار مي‌باشد. اين عقيده بر گرفته از مضامين احاديث نبوي است. اين طايفه از احاديث، اگر چه از لحاظ لفظي داراي تفاوت هستند، اما داراي مضموني واحد مي‌باشند. در يكي از اين گفتارها (كه البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شيعه و سني است)، رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)مي‌فرمايند: "فاطمه سرور زنان جهانيان است". اگر چه بنابر نص آيه شريفه قرآن، حضرت مريم برگزيده زنان جهانيان معرفي گرديده و در نزد مسلمانان داراي مقامي بلند و عفت و پاكدامني مثال‌زدني مي‌باشد و از زنان برتر جهان معرفي گشته است، اما او برگزيده‌ي زنان عصر خويش بوده است. ولي علو مقام حضرت زهرا (عليها السلام) تنها محدود به عصر حيات آن بزرگوار نمي‌باشد و در تمامي اعصار جريان دارد. لذا است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در كلامي ديگر صراحتاً فاطمه (عليها السلام) را سرور زنان اولين و آخرين ذكر مي‌نمايند. اما نكته‌اي ديگر نيز در اين دو حديث نبوي و احاديث مشابه دريافت مي‌شود و آن اينست كه اگر فاطمه (عليها السلام) برترين بانوي جهانيان است و در بين زنان از هر جهت، كسي داراي مقامي والاتر از او نيست، پس شناخت سراسر زندگاني و تمامي لحظات حيات او، از ارزش فوق العاده برخوردار مي‌باشد. چرا كه آدمي با دقت و تأمل در آن مي‌تواند به عاليترين رتبه‌هاي روحاني نائل گردد. از سوي ديگر با مراجعه به قرآن كريم درمي‌يابيم كه آيات متعددي در بيان شأن و مقام حضرتش نازل گرديده است كه از آن جمله مي‌توان به آيه‌ي تطهير، آيه مباهله، آيات آغازين سوره دهر، سوره كوثر، آيه اعطاي حق ذي القربي و... اشاره نمود كه خود تأكيدي بر مقام عميق آن حضرت در نزد خداوند است. اين آيات با تكيه بر توفيق الهي، در مقالات ديگر مورد بررسي قرار خواهد گرفت. ما در اين قسمت به طور مختصر و با رعايت اختصار، به مطالعه شخصيت و زندگاني آن بزرگوار خواهيم پرداخت.

 

نام، القاب، كنيه‌ها

 نام مبارك آن حضرت، فاطمه (عليها السلام) است و از براي ايشان القاب و صفات متعددي همچون زهرا، صديقه، طاهره، مباركه، بتول، راضيه، مرضيه، نيز ذكر شده است.

فاطمه، در لغت به معني بريده شده و جدا شده مي‌باشد و علت اين نامگذاري بر طبق احاديث نبوي، آنست كه: پيروان فاطمه (عليها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بريده، جدا شده و بركنارند.

زهرا به معناي درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه: "چون دخت پيامبر در محرابش مي‌ايستاد (مشغول عبادت مي‌شد)، نورش براي اهل آسمان مي‌درخشيد؛ همانطور كه نور ستارگان براي اهل زمين مي‌درخشد."

صدّيقه به معني كسي است كه به جز راستي چيزي از او صادر نمي شود. طاهره به معناي پاك و پاكيزه، مباركه به معناي با خير و بركت، بتول به معناي بريده و دور از ناپاكي، راضيه به معناي راضي به قضا و قدر الهي و مرضيه يعني مورد رضايت الهي.(1)

كنيه‌هاي فاطمه (عليها السلام) نيز عبارتند از ام الحسين، ام الحسن، ام الائمه، ام ابيها و...

ام ابيها به معناي مادر پدر مي‌باشد و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دخترش را با اين وصف مي‌ستود؛ اين امر حكايت از آن دارد كه فاطمه (عليها السلام) بسان مادري براي رسول خدا بوده است. تاريخ نيز گواه خوبي بر اين معناست؛ چه هنگامي كه فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خديجه (سلام الله عليها) غمخوار پدر و مايه پشت گرمي و آرامش رسول خدا بود و در اين راه از هيچ اقدامي مضايقه نمي‌نمود، چه در جنگها كه فاطمه بر جراحات پدر مرهم مي‌گذاشت و چه در تمامي مواقف ديگر حيات رسول خدا.

 

دسته ها : مذهبي

1.   ره آورد خلوص در عبادت

 

قالت فاطمة الزهراء سلام الله عليها: من أصعد إلي الله خالص عبادته، أهبط الله عزوجل إليه أفضل مصلحته.

 

فرمود: كسي كه عبادت خالص خود را به خداوند متعال تقديم مي‌كند (و فقط براي رضاي او عمل مي‌كند﴾ خداوند نيز بهترين مصلحت خود را بر او نازل مي‌كند.

 

تحف العقول ص۹۶۰

 

2.   مرگ محبان شهادت است

 

عَنْ فَاطِمَةُ بِنْتَ مذوسَى بْن ر جَعْفَر (ع)... عَنْ فَاطِمَةَ بِنْت ِرَسُول ِاللّهِ صَلَّى اللّه عَلَيه ِوَ آلِهِ وِ سَلَّمَ ، قالَتْ (سلام الله عليها): قَالَ رَسُولُ اللّه ِصَلَّى اللّه ِعَلَيه ِوَ آلِه ِوَ سَلَّمَ : «ألا مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آل ِمُحَمَّد ماتَ شَهِيداً.

 

فاطمه معصومه(س)، از دختر امام صادق (ع) روايتى نقل مي‌كند كه سلسله سندش به حضرت فاطمه زهرا (س) مى‌رسد كه آن حضرت مى‌فرمايد: حضرت رسول اكرم (ص) فرمود: «آگاه باشيد! هركس با محبّت آل محمّد ازدنيا برود شهيد از دنيا رفته است.»

 

عوالم العلوم، ج ٢١، ص ٣٥٣

 

3.   دوستدار علي (ع﴾ سعادتمند است

 

 قالَتْ (سلام الله عليها): ان السعيد، كل السعيد، حق السعيد من أحب عليا في حياته و بعد موته

 

فرمود: همانا سعادتمند(به معناي) كامل و حقيقي كسي است كه امام علي(ع) را در دوران زندگي و پس از مرگش دوست داشته باشد.

 

شرح نهج البلاغه ج 2، ص 449 مجمع الزّوائد: ج 9، ص 132

 

4.   معرفي خاندان پيامبر

 

قالَتْ (سلام الله عليها): نحن وسيلته في خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته في غيبه و نحن ورثه أنبيائه

 

فرمود: ما اهل بيت رسول خدا(ص) وسيله ارتباط خدا با مخلوقاتيم ما برگزيدگان خداييم و جايگاه نيكي‌ها، ما دليل‌هاي روشن خداييم و وارث پيامران الهي.

 

(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌  ج‌ 16 ، ص‌ 211)

 

5.   ثواب قرائت سوره‌هاي قرآن حديث

 

قالَتْ (سلام الله عليها): قاريءُ الحديد، و اذا وقعت، و الرحمن، يدعي في السموات و الارض، ساكن الفردوس

 

فرمود: تلاوت كننده سوره حديد و واقعه و الرحمن در آسمانها و زمين اهل بهشت خوانده مي‌شوند.

 

(كنزالعمال ، ج‌ 1 ، ص582)

 

 

 

دسته ها : مذهبي

در كليه مساجد شهرستان دماوند مراسم سوگواري شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) برگزار مي گردد. 

دسته ها : گزارش

كلاس هاي سطح 5 قرآن كريم با حضور 20 نفر از خواهران گرامي در حوزه علميه خواهران برگزار گرديد. در اين كلاس ها, به آموزش صوت و لحن قرآن كريم پرداخته مي شود. 

دسته ها : گزارش

كلاس هاي سطح 3 قرآن كريم از امروز پنجشنبه 22 فروردين ماه در حوزه علميه خواهران با حضور سركار خانم مثني آبادي  آغاز شد.  اين كلاس ها در سه ساعت جداگانه كه در هر ساعت 22 نفر از خواهران گرامي حضور دارند, تشكيل مي شود. 

دسته ها : گزارش

در اوراق تاريخ

در منابع شيعه و سني در زمينه شهادت حضرت زهرا عليهاالسلام مطالبي اعم از تاريخي و روايي ذكر شده است كه در اين مطلب اجمالا به آن مي‌پردازيم.

 

سليم بن قيس مي‌گويد:

از ابن‌عباس شنيدم كه مي‌گفت: چون بيماري حضرت فاطمه عليهاالسلام شديد شد، علي‌عليه السلام را طلبيد و فرمود:

 

"وصيت مي‌كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زينب ازدواج كني و تابوت مرا چنانچه ملائكه براي من وصف كردند، بسازي، و نگذاري احدي از دشمنان خدا در[تشييعٍ] جنازه من حاضر شوند.

 

پس همان روز فاطمه عليهاالسلام از دنيا رحلت كرد. از صداي گريه، مدينه به لرزه در آمد و مردم را دهشتي روي داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم."

 

پس ابوبكر و عمر به تعزيه حضرت علي عليه السلام آمدند و گفتند:

 

تا ما حاضر نشويم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.

 

چون شب رسيد، حضرت علي عليه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبيد و بر جنازه حضرت فاطمه عليهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت:

 

ما ديشب فاطمه را دفن كرديم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتيم چنين خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنين وصيت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانيد. عمر گفت: شما كينه قديم خود را هرگز ترك نمي‌كنيد، والله كه مي‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز مي‌كنم. اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر اين كار را انجام دهي، شمشير خود را از غلاف بكشم و در نيام نكنم تا تو را و جماعت بسياري را به قتل رسانم. بعد از اين، ايشان توطئه كردند كه علي عليه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشيم ما به اهداف خود نمي‌رسيم. ابوبكر گفت: چه كسي اين جرأت را مي‌كند؟ عمر گفت: خالد بن وليد. پس او را طلبيدند و گفتند: مي‌خواهيم تو را بر امر عظيمي بگماريم.

 

گفت: مرا بر هر كاري مي‌خواهيد بگماريد، اگرچه بر كشتن علي باشد. گفتند: از براي همين تو را طلبيديم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوي او بايست، چون سلام نماز گويد گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عميس كه پيشتر همسر جعفر طيّار بود در خانه ابوبكر زندگي مي‌كرد. بر توطئه ايشان مطلع شد، كنيزك خود را گفت: برو به خانه علي و فاطمه عليهاالسلام به دور خانه ايشان بگرد و اين آيه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدينَةِ يَسعَي قَالَ يا مُوسَي اِنَّ المَلاَ يَاتَمِروُنَ بِكَ لِيَقتُلوكَ فَاخرُج اِنّي لَكَ مِنَ النّاصِحِين."(سوره قصص؛ آيه 20) چون كنيزك آمد و اين آيه را خواند، علي عليه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ايشان قدرت آن ندارند، اگر ايشان مرا بكشند چه كسي با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن وليد آمد و در پهلوي آن حضرت ايستاد، پس ابوبكر در اثناي نمازش پشيمان شد، ترسيد كه اگر علي عليه السلام شمشير بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسيار طول داد تا آن كه نزديك شد تا آفتاب در آيد، زيرا مي‌ترسيد كه اگر سلام بگويد خالد به گفته او عمل كند و فتنه‌اي بر پا شود، پس پيش از سلام نمازش گفت: اي خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكني تو را خواهم كشت.(كتاب سليم بن قيس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و اين فتنه دفع شد.

 

علامه مجلسي مي‌نويسد: در مدت زندگاني آن بانو عليهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسياري ميان خاصّه و عامّه مي‌باشد، از شش ماه بيشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احاديث معتبر دلالت مي‌كند بر آن كه بقاي آن حضرت عليهاالسلام بعد از پيغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهاني در كتاب مقاتل الطالبيين از حضرت امام محمّدباقر عليه السلام روايت كرده است: مدت بقاي آن حضرت عليهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.

 

دسته ها : مذهبي - شهادت
X