صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 184832
تعداد نوشته ها : 212
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

نماز 
شما را سفارش مي كنم به اينكه نمازهايتان را در بهترين و با فضيلت ترين اوقات آنها به جا بياوريد و آن نمازها با نوافل، 51 ركعت است؛ پس اگر نتوانستيد، 44 ركعت بخوانيد و اگر مشغله هاي دنيوي نگذاشت آنها را به جا آوريد، حداقل نماز توابين را بخوانيد [نماز اهل انابه و توبه هشت ركعت هنگام زوال است]. 
مرحوم علامه طباطبايي و آيت الله بهجت از ايشان نقل مي كنند كه مي فرمودند: اگر كسي نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عاليه نرسد مرا لعن كند. 
مرحوم آقاي سيد هاشم رضوي هندي مي فرمايند: روزي يكي را به محضر آقاي قاضي آوردند كه مثلا آقا دستش را بگيرد و راهنمايي اش كند. مرحوم آقاي قاضي فرموده بودند: به اين آقا بگوييد كه نماز را در اول وقت بخواند.بعد معلوم شد كه آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخير مي انداخته است. 
اما وصيت هاي ديگر، عمده آنها نماز است. مي فرمودند نماز را بازاري نكنيد اول وقت به جا بياوريد با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ كرديد همه چيزتان محفوظ ميماند و تسبيح صديقه كبري سلام الله عليها كه از ذكر كبير به شمار مي آيد و آيت الكرسي در تعقيب نماز ترك نشود. 
  
دعا در قنوت نماز 
آقاي قاضي به شاگردان خود دستور مي دادند اين دعا را در قنوت نماز هايشان بخوانند: اللهم ارزقني حبّك و حبّ ما تحبه، و حبّ من يحبّك، والعمل الذي يبلغني إلي حبّك واجعل حبّك احبّ الاشياء إلي. 
  
قرآن 
آيت الله نجابت مي فرمودند: آيت الله ميرزا علي قاضي به مرحوم آيت الله شيخ علي محمد بروجردي (از شاگردان برجسته آقاي قاضي) فرموده بودند كه: هيچ گاه از قرآن جدا مشو و ايشان تا آخر عمر بر اين سفارش آقاي قاضي وفادار و پايبند بود. هر وقت از كارهاي ضروري و روزمره فارغ مي شد، قرآن مي خواند و با قرآن بود. 
آقاي سيد محمد حسن قاضي مي فرمايند: چند سفارش ايشان عبارت است از: اول روخواني قرآن. مي فرمودند قرآن را خوب و صحيح بخوانيد. توصيه ديگر ايشان راجع به دوره تاريخ اسلام بود. مي فرمودند يك دوره تاريخ اسلام را از ولادت حضرت پيغمبر(ص) تا 255 ه.ق يا 260 ه.ق بخوانيد. و بعد از عمل به اين ها مي فرمودند برو نمازشب بخوان! 
آيت الله قاضي در نامه اي به آيت الله  طباطبايي مي فرمودند: دستورالعمل، قرآن كريم است؛ فيه دواء كل دواء و شفاء كل عله و دوا كل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العيون مخلصين را هميشه جلوي چشم داشته باشيد و با آن هادي طريق مقيم و صراط مستقيم سير نماييد و از جمله سيرهاي شريف آن قرائت است به حسن صورت و آداب ديگر، خصوص در بطون ليالي... 
و نيز:بر شما باد به قرائت قرآن كريم در شب با صداي زيبا و غم انگيز، پس آن نوشيدني و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن كمتر از يك جزء نباشد. 
  
نماز شب 
اما نماز شب پس هيچ چاره و گريزي براي مؤمنين از آن نيست، و تعجب از كسي است كه مي خواهد به كمال دست يابد و در حالي كه براي نماز شب قيام نمي كند و ما نشنيديم كه احدي بتواند به آن مقامات دست يابد مگر به وسيله نماز شب. 
علامه طباطبايي مي فرمودند: چون در نجف اشرف براي تحصيل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خويشاوندي گاه گاهي به محضر مرحوم قاضي شرفياب مي شدم تا يك روز در مدرسه اي ايستاده بودم كه مرحوم قاضي از آن جا عبور مي كردند. چون به من رسيدند، دست خود را روي شانه من گذاردند و گفتند: اي فرزند! دنيا مي خواهي نماز شب بخوان، آخرت مي خواهي نماز شب بخوان! 
حاج سيد هاشم حداد مي فرمودند: مرحوم آقا خودش اين طور بود و به ما هم اين طور دستور داده بود كه در ميان شب وقتي براي نماز شب برمي خيزيد، چيز مختصري تناول كنيد، مثلاً چاي يا دوغ يا يك خوشه انگور يا چيز مختصر ديگري كه بدن شما از كسالت بيرون آيد و نشاط براي عبادت داشته باشيد. 
  
توسل به ائمه أطهار(ع) 
آيت الله سيد علي آقا قاضي در يكي از نامه هايش چنين مرقوم فرمودند: .... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونكه صد آمد، نود هم پيش ما است. با دراويش و طريق آنها كاري نداريم. طريقه، طريقه علما و فقها است، با صدق و صفا. 
  
توسل به حضرت سيدالشهدا(ع) 
محال است انساني به جز از راه سيدالشهدا عليه السلام به مقام توحيد برسد.سريان فيوضات و خيرات از مسير حضرت سيدالشهدا عليه السلام است و پيشكار اين فضيلت هم حضرت قمر بني هاشم ابالفضل العباس عليه السلام است. 
  
دعا براي فرج امام زمان(ع) 
از آن چيزها كه بسيار لازم و با اهميت است دعا براي فرج حضرت حجت صلوات الله عليه در قنوت نماز وتر است بلكه در هر روز و در همه دعاها. 
  
دل هيچ كس را نرنجانيد! 
ديگر آن كه، گر چه اين حرفها آهن سرد كوبيدن است، ولي بنده لازم است بگويم اطاعت والدين، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترك خدعه و حيله و تقدم در سلام و نيكويي كردن با هر برّ و فاجر، مگر در جايي كه خدا نهي كرده. الله الله الله كه دل هيچ كس را نرنجانيد! 
تا تواني دلي بدست آور     دل شكستن هنر نمي باشد 
  
رفع ناراحتي هاي روحي 
آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتي هاي روحي، خواندن اين كلمات را سفارش مي كردند: لا اله الا الله وحده لا شريك له، له الحمد و له الملك و هو علي كل شيء قدير، أعوذ بالله من همزات الشياطين و أعوذ بك ربي من أن يحضرون إن الله هوالسميع العليم: هيچ معبودي جز خداوند يكتاي بي شريك وجود ندارد و ستايش و حكومت مخصوص اوست و او بر هر كاري تواناست. از وسوسه هاي شياطين به خدا پناه مي برم و به تو پناه مي برم اي پروردگارم از اين كه نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. 
  
حق الناس 
آيت الله نجابت نقل مي كند: وقتي كه بنده مشرف شدم خدمت ايشان فرمودند: هر حقي كه هر كس بر گردن تو دارد بايد ادا كني. خدمت ايشان عرض كردم: مدتي قبل در بين شاگردهايم كه نزد بنده درس طلبگي مي خواندند، يكي خوب درس نمي خواند. بنده ايشان را تنبيه كردم. اذن از وليّ او هم داشتم در تربيت. در ضمن اين جا هم نيست كه از او طلب رضايت كنم. مي فرمودند: هيچ راهي نداري، بايد پيدايش كني. گفتم آدرس ندارم، گفتند بايد پيدا كني. 
آقاي قاضي فرمودند: هر حقي كه برگردنت باشد تا ادا نكني باب روحانيت، باب قرب، باب معرفت باز شدني نيست. يعني اين ها همه مال حضرت احديت است. و حضرت احديت رضايت خود را در راضي شدن مردم قرار داده است. 
  
اوراد و اذكار معمول 
بر شما باد به التزام به وردهاي معمول كه در دسترس هر يك از شماست؛ و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار. 
  
رفتن به مساجد 
زيارت مشهد اعظم براي كسي كه مجاور آنجاست در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امكان و همين طور ساير مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهي در آب است! 
  
زيارت برادران مومن 
زياد به زيارت و ديدار برادران نيك سيرت برويد، چرا كه آنها برادران شما در پيمودن راه و رفيق در مشكلات هستند. 
  
رفع گرفتاري 
علامه لاهيجاني انصاري روزي از ايشان پرسيدند كه در مواقع اضطرار و گرفتاري چه در امور دنيوي و يا در امور اخروي و بن بست كارها به چه ذكري مشغول شويم تا گشايش يابد؟ در جواب فرمودند: پس از 5 بار صلوات و قرائت آية الكرسي در دل خود بدون آوردن به زبان بسيار بگو: 
«اللهم اجعلني في درعك الحصينة التي تجعل فيها من تشاء: بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محكمت قرار بده كه در آن هر كس را كه بخواهي قرار مي دهي تا گشايش يابد.» 
  
حديث عنوان بصري 
آيت الله سيد محمد حسين حسيني تهراني در كتاب روح مجرد مي فرمايند: آقاي قاضي براي گذشتن از نفس اماره و خواهش هاي مادي و طبعي و شهوي و غضبي كه غالباً از كينه و حرص و شهوت و غضب و زياده روي در تلذذات بر مي خيزد، روايت عنوان بصري را دستور مي دادند به شاگردان و تلامذه و مريدان سير و سلوك إلي الله، تا آن را بنويسند و بدان عمل كنند. يعني يك دستور اساسي و مهم، عمل طبق مضمون اين روايت بود. و علاوه بر اين مي فرموده اند بايد آن را در جيب خود داشته باشند و هفته اي يكي، دو بار آن را مطالعه نمايند. 
  
دعاي كميل و زيارت جامعه 
آقاي سيد محمد حسن قاضي مي فرمايند: ايشان خصوصاً سفارش مي كردند كه دعاي كميل را در شب هاي جمعه بخوانيد و خواندن زيارت جامعه (در اواخر مفاتيح الجنان مذكور است) را در روزهاي جمعه تأكيد داشتند. 
  
حضور قلب 
حجت الاسلام آقاي دكتر مرتضي تهراني مي فرمايند: آيت الله قاضي در پاسخ شخصي كه از ايشان تقاضاي سفارش كرد، فرمودند: 
قلم و كاغذ از جيبت درآور و بنويس: 
سررشته دولت اي برادر به كف آر      وين عمر گرانمايه به خسران مسپار 
يعني همه جا با همه كس در همه جا         مي دار نهفته چشم دل جانب يار 
  
توصيه به توبه و استغفار 
برادران عزيزم! خداوند متعال شما را براي طاعتش موفق نمايد هشيار باشيد كه به ماههاي حرام وارد شده ايم، پس چه بزرگ است و تمام نعمتهاي باري تعالي بر ما؛ پس قبل از هر چيز بر ما واجب و لازم است كه توبه نمائيم با شرائط لازم و نمازهاي ويژه، سپس از گناهان كبيره و صغيره به قدر توان دوري نماييم. 
پس شب جمعه يا روز شنبه نماز توبه بخوانيد شب جمعه يا روز آن سپس روز يكشنبه از روز دوم ماه اعاده كنيد آن را. سپس ملازم باشيد به مراقبه صغري و كبري و محاسبه و معاقبه نفس به آنچه كه شايسته و لازم است. [منظور از مراقبه صغري، محاسبه نفس است از جهت صدور گناه و خطا حتي ترك مستحبات و ارتكاب مكروهات و مراقبه كبري، دوام ذكر و توجه و عدم غفلت در حد امكان]. پس همانا در آن يادآوري براي كسي است كه اراده دارد متذكر شود يا از خدا بترسد. سپس به دلهايتان توجه نمائيد و مرضهايي كه در اثر گناه است مداوا كنيد و به وسيله استغفار، عيبهاي بزرگ تان را كوچك و كم نمائيد. 
  
مرحوم قاضي به همه سفارش مي كردند اين ذكر را قرائت كنند: استغفر الله الذي لا اله الا هو من جميع ظلمي و جوري و إسرافي علي نفسي و أتوب إليه: از خداوند كه معبودي جز او نيست به خاطر تمامي ظلم ها و گناهانم و ستمي كه بر خود روا داشته ام طلب بخشش مي كنم و به سوي او باز مي گردم. 
  
برآورده شدن حاجت 
مرحوم قاضي قرائت دعاي زير (دعاي سريع الاجابه، مفاتيح الجنان) را به مدت چهل شب، هر شب يك تا صد بار براي برآورده شدن حاجت سالكان درگاه الهي مفيد مي دانستند: إلهي كيف أدعوك و أنا أنا و كيف أقطع رجايي منك و أنت أنت؟ إلهي أذا لم أسئلك فتعطين فمن ذاالذي أدعوه فيعطيني؟ ألهي إذا لم أدعك فستجيب لي، فمن ذاالذي أدعوه فيستجيب لي؟ إلهي إذا لم أتضرع إليك فترحمني فمن ذا الذي أتضرع إليه فيرحمني؟ إلهي فكما فلقت البحر لموسي و نجيته أسئلك أن تصلي علي محمد و آل محمد و إن تنجيني مما أنا فيه و تفرج عني فرجا عاجلا غير أجل بفضلك و رحمتك يا أرحم الراحمين. 
  
عرضه خود به اميرالمؤمنين 
حاج سيد عبدالكريم كشميري(ره) مي فرمايد: روزي با آقا سيد مهدي قاضي، فرزند استادم آقا ميرزا علي قاضي (ره) در مسجد هندي نشسته بوديم. ايشان گفت: شما كه در برخي امور ماهر و متبحر هستيد بگوييد پدرم به من چه وصيتي كرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم و تأملي كرده، ذكري بر زبان راندم. به دلم الهام شد آقاي قاضي به وي دو نصيحت كرده است: اول اين كه هر روز خودت را بر اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه كن و ديگر اين كه اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد كمك مالي، به منازل و بيوت مراجع نرو. 
  
دعاي «يا من احتجب...» 
آقاي سيد هاشم حداد در موقع خوابيدن دعاي اللهم يا من إحتجب بشعاع نوره... را قرائت مي كردند و چه بسا مي شد كه در قنوت نماز مي خواندند. و چون از بعضي از شاگردان ديگر مرحوم قاضي شنيده شده است، معلوم مي شود اصلش از مرحوم قاضي بوده است. 
اين دعا با مختصر اختلافي در لفظ، در مهج الدعوات ص 108 مرحوم سيد بن طاووس موجود است كه آن را از محمد ابن حنيفه از رسول خدا (ص) روايت نموده است و براي آن آثار و خواص عجيبي را نقل كرده است. 
  
تقويت حافظه 
آن مرحوم براي تقويت حافظه، خواندن آيت الكرسي و معوذتين (دو سوره مباركه ناس و فلق) را سفارش مي فرمودند. 
  
مدد از روح بزرگان 
آقاي قاضي(ره) به همه توصيه مي كردند كه: اگر قبري از امام زادگان يا علما و بزرگان در اطرافتان يا شهرتان است حتماً برويد. 
  
عمل به دانسته ها 
برو آنچه از نيكي كه مي داني درست عمل كن؛ در نهايت دقت و سعي، بدان كه تو عارف خواهي بود. 
  
كليد سعادت دنيا و آخرت 
سيد علي آقا قاضي در يكي ديگر از نامه هايش چنين مي نگارد: بسم الله الرحمن الرحيم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علي رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام اين خرابي ها كه از جمله است وسواس و عدم طمأنينه، از غفلت است؛ و غفلت كمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهيه است و مراتب ديگر دارد كه به آنها إن شاء الله نمي رسيد و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخيل ماندن در دنيا؛ پس اگر مي خواهيد از جميع ترس و هراس و وسواس ايمن باشيد دائماً در فكر مرگ و استعداد لقاء الله تعالي باشيد و اين است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنيا و آخرت؛ پس فكر و ملاحظه نمائيد چه چيز شما را از او مانع و مشغول مي كند، اگر عاقلي! 
  
و به جهت تسهيل اين معني چند چيز ديگر به سر كار بنويسد بلكه از آنها استعانتي بجوئي: 
اول بعد از تصحيح تقليد يا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛ 
و سعي كردن كه روز به روز خشوع و خضوع بيشتر گردد؛ 
و تسبيح صديقه طاهره صلوات الله عليها بعد از هر نماز؛ 
و خواندن آيه الكرسي كذلك ؛ 
و سجده شكر و خواندن سوره يس بعد از نماز صبح؛ 
و واقعه در شبها؛ 
و مواظبت بر نوافل ليليه؛ 
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ايضاً بعد از صلاة عصر؛ 
و اين ذكر را بعد از صلوات صبح و مغرب يا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانيد: لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الحمد و له الملك و هو علي كل شيء قدير، أعوذ بالله من همزات الشياطين و أعوذ بك ربي أن يحضرون إن الله هو السميع العليم. 
مدتي به اين مداومت نمائيد بلكه حالي رخ دهد كه طالب استقامت شويد إن شاء الله تعالي.

دسته ها : مذهبي - قرآن

 

آن كسي كه مي‌داند چه كار مي‌كند و آگاهانه به انجام عمل خلاف مي‌پردازد در منابع ديني و فرهنگي از جمله ادبيات و ... هر جامعه‌اي مورد نكوهش قرار گرفته و مي‌گيرد، زيرا آسيبي كه چنين فرد و يا افرادي به كيان مادي و بويژه معنوي يك جامعه وارد مي‌كنند بسيار است.

 آيه 87 از سوره آل عمران در ارتباط با گناه دانشمندان و راهنمايي غلط از سوي آنان نسبت به مردم و اطرافيان آنان صحبت مي‌كند.

متن و ترجمه آيه 87 سوره آل‌عمران و بخش‌هايي از مفاهيم مرتبط با موضوع گناه دانشمندان برگرفته از اين آيه به شرح زير است:

 

متن آيه:

«وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ مَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ مَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ»

ترجمه آيه:

"و همانا از ايشان (اهل كتاب) گروهي هستند كه زبان خود به خواندن كتاب (و دست نوشته‌ خودشان چنان) مي‌چرخانند كه شما گمان مي‌كنيد آن كتاب آسماني است، در حالي كه از كتاب نيست و مي‌گويند: آن (چه ما مي‌خوانيم) از جانب خداست،‌ در حالي كه از جانب خدا نيست و آنها آگاهانه بر خداوند دروغ مي‌بندند."

بخشي از مفاهيم اين آيه:

گناه علما و دانشمندان بي‌تقوا چند برابر است،‌ زيرا:

الف) مردم را به اشتباه مي‌اندازند. «لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ»

ب) به خداوند دروغ مي‌بندند. «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»

ج) حركت آنان آگاهانه بوده است. «وَهُمْ يَعْلَمُونَ»

دسته ها : مذهبي - قرآن - گناه

ديشه و تفكّر، هويت انسان را رقم مي زند و سعادت و كاميابي در زندگي، در پرتو همين انديشه است. هيچ زماني از تاريخ زندگي بشر، بدون انديشه نبوده است و در اين ميان، نوآوري ها و تفاوت انديشه ها، جلوه هاي زيبايي را در قالب هاي مختلف، به وجود آورده است كه از آن ميان مي توان به معماري و هنر و ديگر مصنوعات مادّي و فرهنگي اشاره كرد.

با اين همه، متأسّفانه، تقليدهاي بي چون و چرا، خرافه پرستي و ظاهرگرايي، حسادت، روزمرّگي و مُدپرستي، نتيجه دوري از عقل و تعقّل و انديشه و قصّه غم انگيز به حاشيه راندن آنهاست.

در قرآن كريم ـ كه يكي از منابع دين محسوب مي شود ـ، استفاده از عقل ـ كه انديشه درست و دقيق را براي ما به ارمغان مي آورد و مجهولات را معلوم مي كند ـ، همه جا مورد توجّه است. قرآن كريم، منابع و راه ها و ابزار شناخت و معرفت به خود و جهان را معرّفي و هر كدام را ارزش گذاري مي كند. به طور مثال، به ناتوان بودن شناخت حسّي (حواس پنجگانه) در درك همه حقايق، اشاره مي كند و ايه 103 از سوره انعام (چشم ها او را نمي بيند)، بر همين نكته تأكيد دارد. همين طور، تأكيد بر تعقّل و تدبّر نيز مدّ نظر قرآن كريم است كه در اين نوشتار، به آن مي پردازيم.

 

عقل چيست؟

معناي لغوي عقل، عبارت است از: فهم، تدبير، قوّه استدلال و تطبيق و راهيابي و حسابگري.1 عقل در اصطلاح قرآن، موهبت و نعمتي الهي است كه آدمي را به سوي حق، هدايت مي كند و از گمراهي، نجات مي دهد؛ زيرا انسان با عقل خود، نيكوترين سخن را مي شنود و از آن پيروي مي كند.2

 

فراخواني قرآن به تعقّل

خداوند در قرآن كريم، تقريباً در شصت ايه، به موضوعي خاص اشاره مي كند و بعد، بيان مي دارد كه اين موضوع را طرح كرديم تا درباره آن، تعقّل كنيد و يا در اياتي از ديگران استدلال مي طلبد يا خودش استدلال عقلي ترتيب مي دهد.3

به طور كلّي، در قرآن، 49 بار از مشتقّات «عقل»، 24 مرتبه كلمه «تعقلون» و 22 بار كلمه «يعقلون» و همين طور «يعقلها» و «تعقل» و «عقلوه» هر كدام يك بار استفاده شده اند كه همگي از مادّه «عقل» هستند.4

علاوه بر اين موارد، در قرآن، الفاظي كه مربوط به ادراكات ديگر ذهني هستند، نيز فراوان اند و از مرز بيست تعبير مي گذرند، از جمله تعبيراتي از قبيل: درك، فكر، يقين، لُب، تدبّر، ذكر، حساب، شعور، نظر، فهم، تذكّر، عرفان، درايت، زَعم، علم و بصيرت.5

از اياتي كه صراحتاً انسان ها را به تفكّر و تأمّل فراخوانده است، مي توان به اين ايات اشاره كرد: «بشارت ده به بندگان من؛ آنها كه سخن ها را مي شنوند و از نيكوترين آنها پيروي مي كنند. آنان، كساني هستند كه خدا هدايتشان كرده و خردمندان اند»6، «و گفتند اگر ما گوشي شنوا داشتيم و يا تعقّل مي نموديم، از دوزخيان نبوديم»7 و «اين گونه مثال ها را براي مردم زديم و البته جز دانايان، آنها را درنمي يابند و درك نمي كنند».8

به تعبير علّامه سيد محمّد حسين طباطبايي، «اين ايات و صدها مورد مشابه ديگر، همه و همه، نشان دهنده تأكيد و اهتمام فراوان و قابل ملاحظه اين كتاب الهي به علم، تعقّل و تفكّر است. پس قرآن، فراخواني است به جهان پرنور عقلانيت و فراري از تاريك خانه جهل».9

 

آگاهي و مسئوليت

بر اساس قرآن، انسان در برابر آگاهي هايش مسئول است و مؤاخذه مي شود و از آن جا كه زندگي انساني، مبتني بر انديشه و عقل است، تنها كساني كه فاقد عقل هستند، مسئوليتي ندارند و ديگران بايد در دنيا و آخرت، پاسخگو باشند: «ايا آنها كه مي دانند و آنها كه نمي دانند، يكسان اند؟»، 10«سپس درباره نعمت ها، از شما پرسيده خواهد شد»،11 «و درباره همه آنچه [در دنيا] انجام مي داديد، پاسخگو خواهيد بود»،12«همانا گوش و چشم و قلب، درباره شان پرسش خواهد شد»13 و «نگاهشان داريد كه آنها بايد پاسخگو باشند».14

پس هر اندازه كه اين عنصر عقل و درك و انديشه (آگاهي) در فرد يا اجتماعي قوي تر باشد، مسئوليت هم بيشتر و البته زندگي، انساني تر خواهد بود و هر چه از اين نعمت و موهبت الهي، دورتر باشيم، به زندگي حيواني، نزديك تر مي شويم؛ چه بسا تأكيد بيش از حدّ ايات، بر عقل و تعقّل، مربوط به همين موضوع باشد و كلام علّامه طباطبايي در تفسير الميزان (كه: اگر در ايات الهي تتبّع كني، شايد بيش از سيصد ايه مي يابي كه متضمّن دعوت مردم به تفكّر و تعقّل باشد و يا رسول گرامي، استدلال عقلي كرده است يا از ديگران استدلال مي طلبد)، ما را به اين اهمّيت رهنمون مي سازد.15

به علاوه، اين تأكيدات بر خِردگرايي و تعقّل، بطلان ادّعاهاي مربوط به عدم سازگاري علم و عقل، بايمان را مشخّص مي كند، چه از آن عدّه كه مي گويند بايدتنها دل و قلب را به راه انداخت تا نور خدا در آن راه يابد (حال آن كه عقل و تعقّل و انديشه هم در قرآن، مورد ستايش است) و چه از عدّه ديگري كه تنها علم و عقل را ملاك شناخت و راه گشاي عمل و زندگي مي گيرند و همه بخش هاي ديگر دين را با علم و عقل، توجيه و تفسير مي كنند (در حالي كه در قرآن، از: قلب، الهام، حكمت، فطرت، نور و... نيز به عنوان وسيله يا منبع شناخت و هدايت، سخن رفته است).

 

استدلال هاي مبتني بر عقلانيت در قرآن

1 . استفاده از نظام علّت و معلولي: قرآن با اين اصل كه هر واقعه و حادثه اي حتماً علّتي دارد، انسان ها را به عبرت گرفتن از احوال اقوام گذشته (پيشينيان) دعوت مي كند كه اين هم به طور غير مستقيم، تاييد عقل است؛ چرا كه عقل، درك مي كند كه هر معلول و اتّفاقي، علّتي دارد و با تعقّل و تأمّل بر روي اقوام گذشته، مي توان علّت سرنوشت خوب يا بد آنها را درك كرد.

2 . بيان حكمت و علّت احكام: يكي ديگر از دلايلي كه مي گوييم قرآن، به تعقّل اعتبار مي دهد، ذكر فلسفه احكام است كه مثلاً حكمت و هدف روزه را رسيدن به تقوا بيان مي كند و از انسان مي خواهد تا درباره احكام، انديشه كند.

3 . مبارزه با لغزش هاي عقل: دليل ديگر براي اهميت عقل در قرآن، شناخت موانع عقل گرايي است كه قرآن، آنها را مطرح مي كند، مثل: پيروي از هوا و هوس،16 پيروي از ظنّ و گمان،17 تقليد كوكورانه،18 ناديده گرفتن فطرت و... كه همگي مذموم شمرده شده اند.19

 

عقل گرايي و خرافات

كساني كه خود را از تفكّر و تعقّل، دور نگه مي دارند و به شناخت نمي رسند، مورد نكوهش قرآن هستند. به همين دليل، خداوند بيان مي دارد كه: «بسياري از جنّ و انس را براي دوزخ آفريديم؛ چرا كه عقل هايي دارند كه با آن نمي فهمند»20 و يا «[خداوند،] پليدي را براي مردمي مقرّر كرده است كه عقل را به كار نمي گيرند».21

اين نكوهش مي تواند به خاطر آسيب هايي باشد كه عدم تفكّر و تعقّل ايجاد مي كند؛ چرا كه تعقّل نكردن، پيامدهايي دارد كه خود، واسطه راهيابي به دوزخ اند. براي مثال مي توانيم به: جهل و تعصّب و خرافات و برخي باورهاي غلط عاميانه اشاره كنيم.

پيروي كردن از ظنّ و گمان و هوا و هوس و تقليد كوركورانه، عقل گرايي و تعقّل را تهديد مي كند و همين عامل مي تواند به توليد خرافه و گرايش به خرافه گرايي بينجامد. در صورت به كار نبستن عقل و استدلال در مسائل مختلف زندگي، حتّي در امور جزئي و پيش پا افتاده، زندگي، نظم و منطق خود را از دست مي دهد و دچار مشكل و چالش مي شود، در حالي كه با به كارگيري عقل و استدلال، نه تنها از مشكلات در امان هستيم و آسان تر به راه حل مي رسيم، بلكه خرافه نيز ريشه كن خواهد شد.

خداوند مي فرمايد: «گويند: اي خدا! ما بزرگان و پيشوايان خود را اطاعت كرديم كه ما را به راه ضلالت كشيدند».22 در اين ايه، تأكيد بر اين است كه تقليد كوركورانه و عدم توجّه به عقل، مي تواند هر چيز ناحقّ و ناصواب (خُرافه) را درست جلوه دهد و زندگي فرد را تباه كند.

 

سخن آخر

عقل، همواره مورد تأكيد و تاييد قرآن كريم بوده است و خود قرآن نيز از استدلالات عقلاني استفاده مي كند و برخي موانع تعقّل را مطرح مي نمايد. قرآن، دوري از تعقّل را زمينه افتادن در دام جهل و تعصّب هوا و هوس و ظنّ و گمان و تقليد كوركورانه و خرافات مي داند. پس بر هر مسلماني كه به قرآن اعتقاد دارد، لازم است در همه امور زندگي، عقل را كليد و چراغ و معيار23 خود قرار دهد تا از جهل و آفات آن در امان بماند.

خُرافه گرايي و خُرافه پرستي، مي تواند زندگي را بي معنا و بي فايده و تلخ نمايد و مشكلات بسياري را فراهم آورد. خرافه، به دليل بي بهرگي از حقيقت و داشتن مباني سُست و عدم تناسب با علم و قوانين طبيعت و فطرت، هرگز نمي تواند به زندگي انساني معنا دهد و روح بشر را قانع و سيراب سازد. لذا به كار گرفتن آن، زندگي را از هدفداري و منطق و نظم و آهنگ، تهي مي كند و تنها راه رويارويي با آن نيز تمسّك به علم و عقل و حقيقت است.

دسته ها : قرآن

بشر، همواره در پي كشف كيمياي سعادت و يافتن پاسخ اين پرسش بُنيادين بوده است كه: راه نيك بختي كدام است؟ و پايان مسير زندگي به كجا ختم مي شود؟ اين موضوع، دل مشغولي هميشگي وي بوده و هست؛ چرا كه زندگي فقط يك بار اتّفاق مي افتد و نه مي شود آن را خريد و نه دوباره بازگشت داد و نه مجال آزمايش و خطايي وجود دارد.

بنا بر اين، براي كاوش درباره اين پرسش، بايد دنبال يك منبع جامع و كلان نگر بود. به باور ما مسلمانان، قرآن ـ كه به راستي كتاب جامعي براي هدايت و رستگاري است ـ، سيماي رستگاران و عاقبت كار ايشان و نيز فرجام بدكاران را به خوبي ترسيم نموده است. لذا، در اين نوشتار، مهم ترين عوامل سعادت و شقاوت را، از ديدگاه قرآن، به اختصار، مورد بررسي قرار مي دهيم.

 

منابع خوش بختي چيست؟

به راستي خوش بختي و بدبختي چيست؟ رستگاري اي كه مدّ نظر قرآن است، كدام است؟ عوامل تعيين كننده در خوش بختي (يا : سعادت، نيك بختي، خوش اقبالي، خوش فرجامي، خوش طالعي، خوش دولتي، رستگاري، موفّقيت، بهروزي، عاقبت به خيري، كامراني، كامروايي، فوز، سعادت، روسفيدي و... ) و موجبات بدبختي (يا شقاوت، شوربختي، بيچارگي، بخت پريشي، خُسران، تيره روزي، ناكامي، بخت برگشتگي و...) چيست؟ موانع رشد و ترّقي كدام اند؟ توفيق، چيست؟ و ايا شانس، در خوش بختي انسان، نقش دارد؟

اصولاً آدمي، داراي اهداف متنوّعي است. بر اين اساس، گروهي كه صرفاً دغدغه پول و ثروت و مقام و شهرت و شهوت را دارند و به طور كلّي، زندگي را در مادّيات خلاصه مي كنند، جزو انسان هاي «لذّت گرا» و در مقابل، عدّه اي كه معترف به خدا و پيامبر و معاد و در پي دستيابي به معدن محبّت و خير و فضايل و كمالات اخلاقي و گنج سعادت هستند و به زندگي چند روزه دنيا، دل خوش نمي كنند و بر اين باورند كه دنيا متاعي نيست كه آنها را اشباع كند، انسان هاي «سعادت گرا» هستند.

خداوند كه خود، مشتاق سعادت آدمي است و سرچشمه خوش بختي است، در قرآن، به نشانه ها و ويژگي هاي انسان هاي رستگار اشاره مي كند و با اين كار، الگويي عملي در اختيار انسان قرار مي دهد تا با پيروي از آن، خود را به سعادت جاويد، در دنيا و آخرت برساند. مهم ترين ويژگي هاي سعادت بخشي كه خداوند به آنها اشاره كرده است، عبارت اند از: ايمان آوردن به غيب (وحي) و كتاب هاي انبياي پيشين، برپا داشتن نماز و انفاق كردن،1 اطاعت از خدا و رسولش،2 كسب خشنودي خداوند،3 ايستادگي و پافشاري بر ايمان و حفاظت از آن با جان و مال خويش،4 انجام دادن اعمال نيك و رعايت عدالت،5 فروتني، پرهيز از كارهاي بيهوده و كمك به مستمندان،6 يافتن جايگاه واقعي خويش و پيروي از برنامه سعادت گراي خداوند،7 و... . از مجموع اين ويژگي ها چنين برداشت مي شود كه تنها راه انسان براي رسيدن به رستگاري، اين است كه طوري زندگي كند كه «خدا از او راضي باشد و او نيز از خداوند، راضي باشد».8

از رسول خدا(ص)، نقل شده است كه فرمود: «هر شب، يكي از ملائكه خداوند، بر بالين جوانان مي ايد و ندا مي دهد: برخيزيد و براي رستگاري بكوشيد».9 از امام حسين(ع) كه زندگي او اسوه واقعي، يك زندگي سعادتمندانه و به دور از ذلّت و خواري است، نقل شده كه: «من مرگ را جز سعادت، و زندگي با ظالمان را جز ننگ و ذلّت نمي بينم».10

 

موانع خوش بختي چيست؟

به نظر شما، ايا انسان، خود، راه سعادت خويش را بر مي گزيند يا چرخ روزگار، بر اساس تصادف و يا عوامل ديگري كه انسان در اداره آنها نقشي ندارد، بشر را به اين راه، سوق مي دهد و به عبارت ديگر، هر كه بهره مندتر است، خوش بخت تر است؟

درست است كه استعداد و محيط مناسب، براي رشد و رسيدن به كمال، براي همگان به طور مساوي مهيا نيست؛ امّا بايد بدانيم كه بذر سعادت در مزرعه زندگي همه، پاشيده شده و هماي سعادت هر كس، مترصّد پرواز در آسمان زندگي اوست و گنج سعادت، دست يافتني است.

خداوند، تمام شرايط خوش بختي را براي انسان فراهم نموده است و با نعمت هاي بي شماري كه در اختيار او قرار داده است، در واقع، راه را براي رستگاري او هموار نموده و حتّي شرايط و نحوه استفاده از اين نعمت ها به منظور رسيدن به خوش بختي را هم براي او توضيح داده است. امّا به راستي چه مي شود كه گروهي از انسان ها با اين همه نشانه و نعمت، باز هم از راه رستگاري دور مي شوند و به سوي گمراهي و تيره روزي پيش مي روند؟

عوامل بسياري در اين روند، تأثيرگذار هستند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

1 . نفس امّاره: ميل سركش و تحريك كننده آدمي ـ كه همواره زبانه مي كشد و انسان را به لذّت گرايي هر چه بيشتر فرا مي خواند ـ، را شايد بتوان يكي از مهم ترين عوامل سقوط انسان به سوي بدفرجامي و تيره بختي دانست.

2 . جهل: از نظر قرآن، محال است كه انسان عاقل، در گرداب گناه فرو رود و يا انسان جاهل (يعني كسي كه تعقّل نمي كند) بتواند راه خوش بختي را بپيمايد.11بنا بر اين، مي بينيم كه تكيه بر عقل در مسير زندگي، يكي از عوامل خوش بختي است و دوري از آن، يكي از مهم ترين موانع براي رسيدن به خوش بختي.

3 . غفلت از خدا و آخرت: همان طور كه اشتياق براي به دست آوردن رضايت خداوند و كسب پاداش اُخروي، سعادت ساز است، غفلت از خدا و آخرت نيز مانعي براي رسيدن به خوش بختي به حساب مي ايد.

4 . دام هاي شيطان: زندگي، صحنه جنگي سخت، بين انسان و شيطان است؛ جنگي كه سرانجام، يك پيروز دارد و يك مغلوب! پس آدمي اگر خواهان خوش بختي است، بايد هميشه بيدار و هشيار باشد تا فريب شيطان را نخورد و در دام او گرفتار نيايد.

 

فرجام سخن

هر كه بخواهد ميوه رستگاري بچيند، بايد به دنبال اهداف بزرگ تر و اصلي تر باشد و به طور قطع، هنگامي در مسير سعادت قرار مي گيرد كه خدا از او راضي باشد و در مقابل، هنگامي شقاوت و بدبختي بر سر بشر سايه مي افكند كه خدا از او ناخشنود است. بنا بر اين، از نظر قرآن، رستگاري، براي همه، تنها با داشتن انگيزه زيبا و عزم قوي و تلاش مستمر (عمل صالح) در راه خدا قابل تضمين است و چون آدمي را از انتخاب، گريزي نيست و آدم فاقد جهت، وجود ندارد، بايد خود انتخاب كنيم و در انتخاب خود به مسير خير و شرّ دقّت كنيم.

X